سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است... مقام معظم رهبری . . .

تاملى در مسئله دعا 1

شناخت انسان بدون شناخت جنبه‏هاى مختلف روحى او ممکن نخواهد بود و یکى از مهمترین و پیچیده‏ترین حالات روحى انسان که هم در حوزه انسان شناسى و هم در حوزه حکمت و عرفان الهى بطور بسیار دقیق و گسترده‏اى مورد مطالعه و بررسى قرار مى‏گیرد وجود حالات عرفانى او و از آن جمله دعا و راز و نیازهاى او با خدایش است و همین حالت است که مى‏توان آن را نقطه اتصال وجود آدمى با متافیزیک (ماوراء الطبیعه) دانست. زیرا دعا جدى‏ترین و پاک‏ترین و قوى‏ترین نحوه برقرارى ارتباط انسان با خالق حکیم و مهربانش است.

فرق اساسى انسان نیز با موجودات دیگر در سه چیز است‏یکى تفکر متعالى و قدرتمند اوست و دیگرى اختیار و اراده او براى رسیدن به آرزوهاى گوناگونش و دیگرى عشقى همراه با معرفت‏به خداوند و یکى از تجلیات این عشق و شیفتگى دعا و مناجات و رازگوئى با خداوند است.

با ذکر این مطلب آشکار مى‏شود که دعا علاوه بر اینکه در معارف الهى خصوصا در عرفان اسلامى از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است تا حدى که عرفاء آن را یکى از ابواب کشف و شهود حقایق براى اولیاء الهى دانسته‏اند همچنین در نزد طبقات دیگرى از انسانها هم داراى اهمیت مخصوصى است و لذا در این فرصت اندک و لزوم بحث از دعا ما به مهم‏ترین اصول و بنیادهاى آن اکتفاء نموده و مقاله را با ارائه مطالبى پیرامون تعریف دعا، عوامل و زمینه‏هاى توجه نمودن به دعا، اهمیت دعا، فواید دعا، و آداب دعا، به پایان مى‏رسانیم.

تعریف دعا

در فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفایس الفنون چنین آمده است که «دعا طلب کردن حاجت است از بارى تعالى به تضرع و اخلاص و گاه بود که غرض از دعا مجرد مدح و ثنا بود و بیشتر ادعیه خواص و اولیاء که از ما سوى الله اعراض نموده‏اند از این قبیل تواند بود و جمعى گفتند دعا آن است که مروى باشد از شارع به تصریح یا به تعریض و هر آنچه مروى نباشد آن را مناجاة خوانند و دعا هم به قول باشد و آن صریح بود چنانکه رب ارحم واعط و یا به تعریض چنانکه رب انى ضعیف و هم به فعل.» (1)

دکتر آلکسیس کارل نیز بیان زیبایى در تعریف دعا دارد. وى مى‏گوید: نیایش اصولا کشش روح به سوى کانون غیر مادى جهان است. به طور معمول نیایش عبارت است از تضرع و ناله مضطربانه و طلب یارى و استعانت و گاهى یک حالت کشف و شهود روشن و آرام درونى و مستمر و دور تر از اقلیم همه محسوسات است. به عبارت دیگر مى‏توان گفت که نیایش پرواز روح به سوى خداست و یا حالت پرستش عاشقانه‏اى نسبت‏به آن مبدئى است که معجزه حیات از او سر زده است و بالاخره نیایش نمودار کوشش انسان است‏براى ارتباط با آن وجود نامرئى آفریدگار همه هستى عقل کل، قدرت مطلق، خیر مطلق‏» (2)

دعا توجه و سخن آگاهانه وجدى فطرت پاک انسانى با خالق دانا و مهربانش در تمامى حالات و بخصوص در تنهاترین و غریبانه‏ترین حالاتش است که از سر آگاهى به جنبه‏هاى گوناگون نیازهاى خود و یا اعتراف به پلیدى گناهان خود و اظهار توبه به درگاه او بوجود مى‏آید و مى‏تواند شامل اظهار نیازها و یا مدح و ثناى او بوده باشد و این حالتى عرفانى است که به صورت مناجات و ذکر قلبى و یا زبانى در افراد آشکار مى‏شود.

عوامل توجه به دعا

در نظر اهل معرفت و عارفان حقیقى وجود خداوند به قدرى مقدس و محترم و داراى محبوبیت است که او را با هیچ چیز نمى‏توان برابر دانست زیرا تمامى خیرات و زیبائى‏ها و نیز تمامى آنچه را که آرزوهاى متعالى انسان و هر موجود دیگرى را بوجود مى‏آورد و محقق مى‏سازد از خداوند است. خداوند هم خلق کردنش حکیمانه و بى مانند است و هم محبتش بیکران و وصف ناپذیر و روح نواز و هم تنبیه و ادب کردنش عین عدالت و محبت است. با این وصف تمامى موجودات که ساخته ست‏حکمت و محبت‏خداوند هستند تا زمانى که موجود هستند و نیز تا زمانى که از خود و فطرت حقیقى شان غافل نشده‏اند همواره رو به سوى آن کمال مطلق و زیبایى مطلق و خیر مطلق دارند و به سوى او نیز در حرکت‏خواهند بود. منتها در مسیر زندگى علل و شرایطى مانع توجه و ارادت قلبى آنها به خالق شان مى‏شود که با رفع این موانع دوباره آن توجه و ارادت حقیقى موجود شده و ادامه مى‏یابد.

استاد آیت الله جوادى آملى پیرامون این مسئله گفته‏اند که: «چیزى در جهان نیست که به یاد حق و خداى سبحان نباشد این انسان مى‏باشد که گاهى غافل است و گاهى غیر غافل‏» (3)

استاد مرتضى مطهرى پیرامون علل توجه به خداوند گفته‏اند: «انسان در دو حال ممکن است‏خدا را بخواند یکى وقتى که اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختى و اضطرار گردد و یکى وقتى که روح خودش اوج بگیرد و خود خویشتن را از اسباب و علل منقطع کند در حال اضطرار و انقطاع اسباب انسان خود به خود بطرف خدا مى‏رود احتیاج به دعوت ندارد و البته این کمالى براى نفس انسان نیست کمال نفس در این است که خودش خود را منقطع سازد و اوج بگیرد.» (4)

آن زمان که آدمى به بلاها و سختى‏هاى بزرگ مبتلا مى‏شود و یا در زمانى که مسئله مرگ کسى و یا کارگشائى و معجزه بزرگى در زندگى‏اش مطرح مى‏شود. همان موقع است که اصل مهم خداجویى بوجود آمده و کم کم رشد مى‏کند.

همچنین آدمى اگر مراحل وجود یافتن و سیر تحولات زندگى خود را از آغاز تا زمان حاضر به دقت و با دیده بینا و منصف مورد مطالعه و بررسى قرار دهد به طور طبیعى توجه‏اش به خداوند و الطاف کریمانه او معطوف خواهد شد و این خود مى‏تواند عامل بسیار قوى براى دعا و مناجات و ذکر الهى باشد.

عامل مهم دیگر این است که روح انسان وقتى از این عالم دنیا و حوادث آن خسته و دلتنگ شده باشد اگر ذره‏اى در دلش نور معرفت و ایمان الهى باشد خدایش را با زبان فقر و نیازمندى و شکر مى‏خواند.

اهمیت دعا

اهمیت نیایش را در این کتاب مقدس آسمانى (قرآن کریم) مى‏توان از سه نظر استفاده کرد:

1- از آیاتى که خداى تعالى در آن بندگان مومن خود را ترغیب و تاکید فرموده که او را نیایش کنند. مانند این آیات «اجابت مى‏نمایم دعاى نیایشگر را هرگاه مرا بخواند در هر حال و هر جا که باشد (بقره 186)، بخوانید پروردگار خود را با حالت زارى که نشانه نیاز است و در حال پنهانى که دلیل اخلاص (اعراف 53 و 54) بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را (مومن 62)

2- از آیات و قصه‏هاى برخى از پیامبران که هرگاه نیازى داشته‏اند و یا به شدائدى گرفتار شده‏اند تنها مشکل گشاى آنان نیایش بوده است‏حضرت آدم(ع) پس از ترک اولى در مقام اعتراف به تقصیر چنین استغاثه کرد اى پروردگار ما بر نفس‏هاى خود ستم کردیم اگر نیامرزى ما را بو بر ما رحم نیاورى هر آینه از زیانکاران باشیم (اعراف 22) و حضرت نوح پس از صدها سال تحمل شداید نجات خود را از چنگال قوم بى انصاف به وسیله دعا به دست آورد و نوحا اذنادى من قبل فاستجبناله (انبیاء 76)

3- اهمیت نیایش را مى‏توان از آیاتى فهمید که خود به صورت دعا آمده است... پروردگارا عطا فرما ما را در این سراى توفیق بندگى و در آن سراى جزاى نیک و نگه دار ما را از عذاب دوزخ (بقره 197) (5)

و نیز در بحار الانوار جلد 93 ص 291 چنین آمده است که «بگو خداوند من، اگر دعاى شما نبود به شما اعتناء نمى‏کرد (6) و همچنین امام رضا(ع) از پیامبر نقل مى‏کند که فرمودند «دعا سلاح مومن، ستون دین و روشنائى آسمانها و زمین است‏» (7)

مرد شامى از امام على(ع) پرسید کدام سخن به نزد خداوند بهتر و برتر است؟ امام(ع) پاسخ داد ذکر بسیار، تضرع به خدا و دعا (8)

حضرت امام خمینى(ره) پیرامون اهمیت دعا چنین فرموده‏اند که: «همه خیرات و برکات از همان دعا خوانهاست‏حتى آنها که به طور ضعیف دعا مى‏خوانند و ذکر الله مى‏گویند به همان اندازه که طوطى وار در آنها تاثیر کرده بهتر از آنهایى هستند که ترک دعا کرده‏اند. نماز خوان ولو اینکه مرتبه نازله‏اى داشته باشد از نماز نخوان بهتر است آرى همین دعا خوانها و همین کسانى که به ظواهر اسلام عمل مى‏کنند یا پرونده جنایت ندارند یا پرونده جنایتشان نسبت‏به دیگران کمتر است همین دعا خوان‏ها در نظم این عالم دخالت دارند دعا را نباید از بین این جمعیت‏بیرون برد جوانهاى ما را نباید از دعا منصرف کرد» (9)

استاد مرتضى مطهرى(ره) نیز پیرامون اهمیت دعا از دیدگاه اولیاء الهى گویند «اولیاء خدا هیچ چیزى را به اندازه دعا خوش نداشتند همه خواهش‏ها و آرزوهاى دل خود را با محبوب واقعى در میان مى‏گذاشتند و بیش از آن اندازه که به مطلوب‏هاى خود اهمیت مى‏دادند بخود طلب و راز و نیاز اهمیت مى‏دادند، هیچ گونه احساس خستگى و ملامت نمى‏کردند.» (10)

از دیدگاه اهل معرفت و عابدان حقیقى سر آمد تمامى زیبایى‏ها و خیرات همانا توجه و نجواى حقیقى با خداوند است آنان یاد و ذکر خداوند را جزو زیباترین و شریف‏ترین حالات در عالم هستى مى‏دانند. توجه و عشق به خداوند بزرگترین قدرت دهنده روح است و راز خستگى ناپذیرى و شکست ناپذیرى مردان بزرگ الهى نیز در همین نکته است که روح آنان در حالت‏بالائى از شیفتگى و امید و توکل و مناجات با خداوند قرار دارد آنها جسم خود را با یک تکه نان مشغول مى‏دارند و روح شان رهبر جسم شان شده است ولى هرگز روح شان را سرگرم دنیا پرستى‏ها و ظواهر دلفریب و گمراه کننده آن نمى‏کنند تا بتوانند به مقامات عالیه روحانى برسند و اندکى بیشتر لذت قرب و انس با خداوند را درک کنند.

دنیا بدون یاد و ذکر خدا کفرستانى بزرگ خواهد بود که زندگى در آن هر لحظه لحظه‏اش زندگى جهنمى است زیرا همان گونه که موجودات به اتکاء به لطف الهى موجود شده‏اند همینطور هم زندگى مطلوب انسانها بدون توجه جدى و عملى به خداوند هرگز بوجود نخواهد آمد. دلهاى انسانها نیز همچون درختان بهار و زمستانى دارد بهار آنها عشق‏هاى پاک و سازنده و امید به خداوند است و زمستان شان گناهان خود و غفلت از یاد خداوند و مبتلا شد به ظلم و جفا کارى‏هاى دیگران است.

جدى‏ترین و پاک‏ترین حالاتش را آدمى فقط در مناجات و دعا با خداوند پیدا مى‏کند زیرا انسان به یقین مى‏داند که نمى‏تواند چیزى را از او مخفى کند پس او همه افکار کوچک و بزرگش و زشت و زیبایش را به خوبى مى‏داند. و این بدین علت نیز مى‏باشد که آدمى خودش را در مقابل فهیم‏ترین و مهربان‏ترین موجودات احساس مى‏کند.

دکتر آلکسیس کارل نیز بیان بسیار زیبایى پیرامون اهمیت و لزوم دعا دارد. ایشان گویند «انسان هم چنانک به آب و اکسیژن نیازمند است‏بخدا نیز محتاج است احساسى عرفانى در ردیف قدرت مکاشفه، احساس اخلاقى احساس جمال و نور عقل به شخصیت‏بشرى شکفتگى و انبساط پر معنا و کاملى مى‏بخشند ... روح نیمى‏اش عقل است و نیم دیگرش احساس ما باید هم زیبایى دانش را دوست‏بداریم و هم زیبایى خدا را» (11)

«اجتماعاتى که احتیاج به نیایش را در خود کشته‏اند معمولا از فساد و زوال مصون نخواهند بود. این از آن جهت است که متمدنین بى ایمان نیز همچون مردم دیندار وظیفه دارند که به مسئله رشد همه فعالیت‏هاى باطنى و درونى خود که لازمه یک وجود انسانى است دلبستگى پیدا کنند» (12)

این حقیقتى است‏بزرگ که عقل گرائى و علم مدارى محض هرگز منجر به تکامل و سعادت انسانها نخواهند شد. بلکه توجه و شیفتگى و فداکارى در راه خداوند است که زندگى و آخرت او را سر و سامان خواهد داد. زیرا که عقل جز احتیاط کارى‏هایش و توجیه و تفسیرهاى شخصى و منفعتى و بعضا غلط خود به چیز دیگرى توجه نمى‏کند ولى دل آگاه و بیدار همه چیزش را مخلصانه در راه خداوند و اوامر حکیمانه و بر حق او فدا مى‏کند و البته خداوند نیز دلى را که اینگونه باشد به مهر و خیر عظیم خودش واصل خواهد نمود.

اصلا چگونه ممکن است‏به خداوند و اوامر او توجه نکنیم در حالى که سراسر وجودمان آه نیازمندى‏اش به سوى آن خالق یکتا و مهربان همواره بلند است و نیز جز با عشق آگاهانه به خداوند و فراهم کردن توشه عبادات و طاعات و وفادارى در راهش با کدام جرئت و امید مى‏توان به طرف او حرکت کرد. اساسا هرگاه آدمى نسبت‏به وظایف و توجهات مهم زندگى خود چه مادى و چه معنوى غفلت ورزد به همان میزان از چیزهاى باارزش و مفید بسیارى محروم خواهد شد مثلا آن کسانى که به تربیت فرزندان خود توجهى نداشته باشند بدون شک از داشتن فرزندان خوب و با ادب محروم خواهند شد.

اگر اندکى بیشتر مطالعه و دقت کنیم ریشه همه نابسامانى‏ها و گرفتارى‏هاى زندگى فردى - اجتماعى خود را در ضعف توجه به معنویات الهى و ضعف در پرورش استعدادهاى مثبت روحى خود خواهیم یافت و البته براى بوجود آمدن این ضعف‏ها و نقائص نیز علل بسیارى مى‏توان ذکر نمود که شایسته است‏براى رفع آنها بطور جدى از طرف دانشمندان علوم انسانى و عالمان و مبلغین دینى و نیز مسئولین حکومتى در این امر تدبیرات سودمندى در نظر گرفته شود و گام‏هاى مثبتى بر داشته شود.

فواید دعا

دکتر آلکسیس کارل پیرامون این حقیقت که دعا داراى اثرات مثبت و سازنده‏اى است چنین گفته است «آنچه تا کنون بطور مطمئنى مى‏دانیم این است که نیایش ثمرات مخصوص و لمس شدنى بسیار ببار مى‏آورد نیایش هر چقدر به نظر عجیب بنماید ما ناچاریم آن را همچون واقعیتى بنگریم که هر چه بخواهد مى‏یابد و هر درى را که بکوبد در برابرش گشوده مى‏شود.» (13)

ایشان باز چنین گفته‏اند که «حتى وقتى که دعا تا سطح بسیار پائینى تنزل مى‏کند و به صورت بیان طوطى وار فرمول‏هاى معینى در مى‏آید تمرینى براى پیدایش یک زمینه کاملا لازم روحى به شمار مى‏رود. و احساس عرفانى و احساس اخلاقى را همراه با هم تقویت مى‏کند در چهره کسانى که به نیایش مى‏پردازند تا حدود تقریبا ثابتى حس وظیفه‏شناسى، کمى حسد و شرارت و تا اندازه‏اى حس نیکى و خیر خواهى نسبت‏به دیگران خوانده مى‏شود.

مسلم به نظر مى‏رسد که در صورت تساوى قدرت مغزى و علمى میان دو نفر سجایا و خصایص اخلاقى آنکه حتى به صورت بسیار معمولى و متوسطى نیایش مى‏کند تکامل یافته‏تر از آن دیگرى است نیایش هنگامى که مدام و پرشور و حرارت است تاثیرش بهتر آشکار مى‏شود.» (14)

حضرت امام خمینى(ره) در جواب به آن دسته از افراد که مى‏گویند ادعیه انسان را از کار و سازندگى باز مى‏دارد و دعا خوانى امرى بى ثمر و بیهوده است. چنین گفته‏اند: دعا نقش سازندگى دارد آنهایى که به خیال خودشان مردم را از دعا و ذکر پرهیز مى‏دهند تا مردم به دنیا بپردازند نمى‏دانند که همین دعا آدم را مى‏سازد اقامه عدل را در دنیا همین انبیایى کردند که اهل ذکر و فکر و دعا بودند قیام ضد ستمگرها را همین‏ها کردند همان حضرت حسین بن على(ع) که دعاى روز عرفه‏اش را مى‏بینید همین دعاها همین توجهات به خدا انسان را به مبداء غیبى متوجه مى‏کند که اگر انسان درست‏بخواند این توجه به مبداء موجب مى‏شود که انسان علاقه‏اش به خود کم شود و نه تنها مانع فعالیت نمى‏شود، بلکه فعالیت هم مى‏آورد. فعالیتى که براى خودش نیست‏براى بندگان خداست و مى‏فهمد که فعالیت‏براى بندگان خدا خدمت‏به خداست.

کسانى که از کتب ادعیه انتقاد مى‏کنند، براى این است که جاهلند و نمى‏دانند که این کتب ادعیه چطور انسان مى‏سازد، نمى‏دانند این دعاهایى که از ائمه ما وارد شده است مثل مناجات شعبانیه، دعاى کمیل، دعاى عرفه حضرت سید الشهداء، دعاى سمات و ... چه جور انسان را درست مى‏کند همان کسى که دعاى شعبانیه را مى‏خواند شمشیر هم مى‏کشد و با کفار جنگ مى‏کند.

دعا فعالیت و نور مى‏آورد. ادعیه انسان را از ظلمت نجات مى‏دهد وقتى از ظلمت رها گردد انسانى مى‏شود که براى خدا کار مى‏کند براى خدا شمشیر مى‏زند، براى خدا جنگ مى‏کند قیامش براى خداست نه این که ادعیه انسان را از کار باز خواهد داشت...

همین کتابهاى ادعیه انسان را آدم مى‏سازد وقتى یک انسانى آدم شد و به همه مسائل اسلامى و انسانى عمل مى‏کند و براى خود یا زراعت مى‏کند یا تجارت و یا کار دیگر و براى خدا جنگ، همه جنگ‏هائى که در مقابل کفار و ستمگرها شده از اصحاب توحید و از این دعا خوانها بوده است آنهایى که در رکاب رسول خدا(ص) و در رکاب امیر المؤمنین(ع) بودند اکثرا اهل دعا و عبادت زیاد بودند.» (15)

حضرت امام خمینى سپس سخن خود را چنین ادامه مى‏دهند که «دعا اثر اقتصادى دارد آیا آنها که اهل حدیث و اهل ذکر و اهل دعا بوده‏اند به این جامعه بیشتر خدمت کرده‏اند یا آنهائى که اهل اینها نبوده و مى‏گفتند ما اهل قرآنیم؟!

تمام این خیرات و مبرات که مى‏بینید از این مؤمنین است تمام این موقوفات از اهل ذکر و اهل نماز است نه از غیر اینها، در میان اشراف و متمولین، سابق آنهائى که نماز خوان بودند مدرسه و مریض خانه و امثال آن درست کردند این یک مطلبى است که نباید از بین مردم بیرونش برد. بلکه باید ترویجش کرد باید مردم را وادار کرد به اینکه این توجهات را به خدا داشته باشند.

دعا اثر سیاسى و تربیتى دارد قطع نظر از اثر دعا براى رسیدن انسان به کمال مطلق براى اداره کشور هم کمک مى‏کند براى کمک کردن یک وقت انسان مى‏رود. دزد را مى‏گیرد یک وقت دزدى نمى‏کند آنهائى که اهل مسجد و دعا هستند اخلال نمى‏کنند این خودش کمکى به جامعه است.

آنهایى که سر گردنه مى‏روند و آدم مى‏کشند اهل این معانى نیستند اگر بودند این جنایات را نمى‏کردند. تربیت جامعه به همین چیزهاست‏به همین ادعیه است که از خدا و پیغمبر (صلى الله علیه و آله) و ائمه وارد شده است.» (16)

آیت الله محمد تقى مدرسى نیز اثرات دعا را اینگونه بیان نموده‏اند:

«ذکر: ذکر خداى متعال امرى است که قرآن در بسیارى از آیات خود بر آن تاکید مى‏ورزد. اى کسانى که ایمان آوردید! خدا را بسیار ذکر کنید. (41 احزاب) حکمت ذکر از آنجاست که ذکر دانه دوستى خدا را در دل انسان مى‏کارد و به آن اکتفا نمى‏کند که انسان خدا را فقط بشناسد بلکه باید او را دوست‏بدارد و زمانى که بنده به مرحله دوستى خدا رسید و دلش را به محبت او آباد کرد طاعات داراى محتواى حقیقى خواهند شد و نیز طاعات به شکل طبیعى از اعضاء انسان جارى مى‏شود. همان گونه که سیل از بلندى سپس دعا به درود فرستان به پیامبر و ذکر ثناى او و بیان صفات پسندیده و ستوده آن حضرت مى‏رسد این کار ایمان تو را به پیامبر عمیق‏تر از قبل مى‏کند. همچنین بر اهل بیت(ع) نیز در دعا ثنا و ستایش مى‏شود.

عقاید: دعا عقاید را در قلب انسان تثبیت مى‏کند هر مسلمانى مؤمن شمرده نمى‏شود زیرا ایمان مرحله‏اى از اسلام به حساب مى‏آید و قرآن شرطهائى براى آن قرار داده است. مؤمنان کسانى هستند که هرگاه ذکر خدا شود دلهاى اینان بیمناک مى‏گردد. هرگاه آیات او بر آنان خوانده شود. ایمانشان مى‏افزاید و بر خداوند توکل مى‏کنند (انفال 12).

تزکیه و پاکسازى نفس: دعا همچنین عامل تزکیه و تکامل آگاهى و نگرش انسان و اصلاح اهداف او در زندگى نیز هست هر انسانى در زندگى هدف‏هاى مشخصى دارد. خواه کوچک و خواه بزرگ چه خوب و چه بد و دعا در جهت تبدیل آنها به بهترین و کاملترین اهداف مى‏کوشد یا به تعبیر دیگر در جهت دگرگون ساختن چارچوب کلى زندگى انسان تلاش مى‏کند.

اخلاص: دعا به پاکسازى نفس در جهت اصلاح اخلاق و آداب انسان بر مى‏خیزد بناى اخلاق بر اصلاح نفس و آرزوهاى انسان است.

عمل صالح: دعا به طور خلاصه دعوت انسان است‏به اعمال صالح همچون نماز، روزه، حج، زکات، جهاد، امر به معروف و نهى از منکر، اصلاح ذات بین، انفاق و ...»#(17)

 

ادامه در بخش دوم



نظرات کاربران ()


فضیل، از راهزنی تا زاهدی

فضیل در رجال به‌عنوان یکی از راویان موثق از امام صادق(ع) می‌باشد و از زهاد معروف معرفی شده است. وی در آغاز کار، راهزن خطرناکی بود که مردم از او وحشت داشتند.

روزی از نزدیکی یک آبادی می‌گذشت که دخترکی را دید و نسبت به او علاقه‌مند شد. عشق سوزان دخترک، فضیل را وادار کرد که شب‌هنگام از دیوار خانه او بالا رود و به هر قیمتی که شده است، به وصال او برسد. در این هنگام بود که صدای آیه کریمه:

اَلَم یأنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللهِ... . (حدید: 16)

آیا برای اهل ایمان وقت آن نرسیده که دل‌هایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده نرم‌خو [فروتن] گردد.

او را منقلب کرد و این آیه همچون تیری بر قلب آلوده فضیل نشست. درد و سوزی در درون دل احساس کرد و تکان عجیبی خورد و اندکی در فکر فرو رفت: این کیست که سخن می‌گوید و این پیام را به چه کسی می‌دهد؟ به من می‌گوید: ای فضیل! آیا وقت آن نرسیده است که بیدار شوی و از راه خطا برگردی خود را از این آلودگی بشویی و دست به دامن توبه زنی؟

ناگهان صدای فضیل بلند شد و پیوسته می‌گفت: «بَلی وَاللهِ، قَد آنَ بَلی وَاللهِ قَدْ آنَ؛ به خدا سوگند وقت آن رسیده است، به خدا سوگند وقت آن رسیده است».
1

سرانجام فضیل توبه کرد و از وارستگان شد. وی در پایان عمر به مکه رفت و در جوار کعبه زیست تا آن‌گاه که در روز عاشورا در همان‌جا بدرود حیات گفت.



نظرات کاربران ()


تالیفات

کتاب های منتشره در چند سال اخیر

 ادامه مطلب...

نظرات کاربران ()


ادامه مقاله(على علیه السلام فرزند کعبه)

رأفت و مهربانی على علیه السلام

على علیه السلام مظهر محبت و عاطفه بود، او رنج میکشید و کار میکرد و سر انجام مزد کار خود را صرف بیچارگان و درماندگان مى‏نمود.

وی براى نیازمندان و ستمکشان پناهگاه بزرگى بود. او پدر یتیمان و فریاد رس بیوه زنان و دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود. در زمان خلافت‏ خود شبها از خانه بیرون میآمد و در تاریکى شب خرما و نان براى مساکین و بیوه زنان مى‏برد و بصورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول میداد بدون اینکه کسى بشناسد که این مرد خیر و نوع پرور کیست؟

على علیه السلام هر کجا یتیمى میدید مانند پدرى مهربان دست نوازش بسر او میکشید و برایش خوراک و پوشاک میداد. آنحضرت روزى در کوچه میرفت زنى را دید که مشک آب بر دوش گرفته و بخانه مى‏برد و از سنگینى مشک ناراحت‏بود. على علیه السلام مشک را از زن گرفت و به منزل وى رسانید و از طرز معیشت زن جویا شد. آن زن بدون اینکه او را بشناسد گفت ‏شوهرم از جانب على به ماموریت جنگى رفت و بشهادت رسید. و من از روى ناچارى براى تهیه معاش خود و بچه‏هایم بخدمتگزارى مردم پرداختم. على علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مبارکش دیگر گونه شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد زنبیلى از آرد و خرما برداشت و بخانه آنزن رفت و گفت من همان کسى هستم که در آوردن مشک آب بتو کمک کردم. زن آذوقه را گرفت و از او تشکر نمود و گفت: ‏خدا میان من و على حکم کند که فرزندان من یتیم و بى غذا مانده‏اند.

 على علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى خدمت تو و کسب ثواب حاضر هستم. من کودکان ترا نگه میدارم و تو نان بپز. آن زن مشغول پختن نان شد و على علیه السلام هم کودکان یتیم را روى زانوى خود نشانید و در حالیکه اشک از چشمان مبارکش فرو میغلطید خرما به دهان آنها میگذاشت و میفرمود: اى بچه‏هاى من،اگر على نتوانسته است‏بکار شما برسد او را حلال کنید که وى تعمدى نداشته است.

چون تنور روشن شد و حرارت آن به صورت مبارک آنجناب رسید پیش خود گفت: اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناک باش، اینست‏سزاى کسى که از حال یتیمان و بیوه زنان بى خبر باشد!

در اینموقع زن همسایه وارد شد و حضرت را شناخت و به صاحب خانه گفت واى بر تو این على است که تو او را به کار وا داشته‏اى! آن زن پیش على علیه السلام شتافت و عرض کرد چقدر زن بیشرمی باشم که چنین گستاخى نموده و امیرالمؤمنین را بکار وا داشته‏ام، از تقصیر من در گذر. على علیه السلام فرمود: تو را در اینکار تقصیرى نیست‏ بلکه وظیفه من است که باید به کار یتیمان و بیوه زنان رسیدگى کنم. (بحار الانوار، جلد 41 ، ص 52).

على علیه السلام در حسن سلوک و رفتار با مردم چنان فروتن و مهربان بود که حدى بر آن نمی توان تصور نمود. او کریم و نجیب و اصیل و با عاطفه بود و بزرگواریش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش نیز او را بدارا بودن چنین خصال کریمه میستودند.

کلام آخر

شخصیت عظیم و گسترده امیر المؤمنین على علیه السلام وسیعتر و متنوعتر از این است که یک فرد بتواند در همه جوانب و نواحى آن وارد شود و توسن اندیشه را به جولان آورد. براى یک فرد، حد اکثرى که میسر است این است که یک یا چند ناحیه معین و محدود را براى مطالعه و بررسى انتخاب کند و به همان قناعت ورزد.

یکى از صفات این شخصیت عظیم، صفت تأثیر او بر روى انسانها به شکل مثبت‏ یا منفى است و به عبارت دیگر "جاذبه و دافعه"  نیرومند اوست که هنوز هم نقش فعال خود را ایفا مى‏نماید و در این کتاب درباره‏اش گفتگو شده است.

شخصیت افراد از نظر عکس العمل سازى در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول مى‏دارد و در دلها هیجان و موج ایجاد مى‏کند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است ‏خاطره انگیزتر و عکس العمل سازتر است، خواه عکس العمل موافق یا مخالف.

شخصیتهاى خاطره انگیز و عکس العمل ساز، زیاد بر سر زبانها مى‏افتند، موضوع مشاجره‏ها و مجادله‏ها قرار مى‏گیرند، سوژه شعر و نقاشى و هنرهاى دیگر واقع مى‏شوند، قهرمان داستانها و نوشته‏ها مى‏گردند. اینها همه، چیزهایى است که در مورد على علیه السلام به حد اعلى وجود دارد و او در این جهت ‏بى‏رقیب و یا بسیار کم رقیب است. گویند محمد بن شهر آشوب مازندرانى ـ که از اکابر علماى امامیه در قرن هفتم است ـ هنگامى که کتاب معروف مناقب را تالیف مى‏کرد، هزار کتاب به نام "مناقب"  که همه درباره على علیه السلام نوشته شده بود در کتابخانه خویش داشت. این یک نمونه مى‏رساند که شخصیت والاى مولى در طول تاریخ چقدر خاطرها را مشغول مى‏داشته است.

امتیاز اساسى على علیه السلام و سایر مردانى که از پرتو حق روشن بوده‏اند این است که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشه‏ها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام مى‏بخشند.

فیلسوفانى مانند سقراط  و افلاطون و ارسطو و بوعلى و دکارت نیز قهرمان تسخیر اندیشه‏ها و سرگرم کردن خاطرها هستند. رهبران انقلابهاى اجتماعى مخصوصا در دو قرن اخیر، علاوه بر این،نوعى تعصب در پیروان خود به وجود آوردند. مشایخ عرفان پیروان خویش را احیانا آنچنان وارد مرحله "تسلیم" مى‏کنند که اگر پیر مغان اشارت کند سجاده به مى رنگین مى‏نمایند. اما در هیچ کدام از آنها گرمى و حرارت توام با نرمى و لطافت و صفا و رقتى که در پیروان على، تاریخ نشان مى‏دهد نمى‏بینیم. اگر صوفیه از دراویش، لشکرى جرار و مجاهدانى کار آمد ساختند، با نام على کردند نه به نام خودشان.

حسن و زیبایى معنوى که محبت و خلوص ایجاد مى‏کند از یک مقوله است، و سیادت و منفعت و مصلحت زندگى که کالاى رهبران اجتماعى، و یا عقل و فلسفه که کالاى فیلسوف است، و یا اثبات سلطه و اقتدار که کالاى عارف است، از مقوله‏هاى دیگر.معروف است که یکى از شاگردان بوعلى سینا به استاد مى‏گفت اگر تو با این فهم و هوش خارق العاده مدعى نبوت شوى، مردم به تو مى‏گروند، و بوعلى سکوت کرد. تا در سفرى در فصل زمستان که با هم بودند، سحرگاه بوعلى از خواب بیدار شد و شاگرد را بیدار کرد و گفت: تشنه‏ام، قدرى آب بیاور. شاگرد تعلل کرد و شروع کرد به عذر تراشیدن. هر چه بوعلى اصرار کرد، شاگرد حاضر نشد در آن زمستان سرد بستر گرم را ترک کند. در همین وقت فریاد مؤذن از بالاى مأذنه بلند شد که ‏«الله اکبر،اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله‏» بوعلى فرصت را مناسب دید که جواب شاگرد را بدهد. گفت: تو که مدعى بودى اگر من ادعاى پیغمبرى کنم مردم ایمان خواهند آورد، اکنون ببین فرمان حضورى من به تو که سالها شاگرد من بوده‏اى و از درس من بهره برده‏اى آنقدر نفوذ ندارد که لحظه‏اى بستر گرم را ترک کنى و آبى به من بدهى، اما این مرد مؤذن پس از چهار صد سال فرمان پیغمبر را اطاعت کرده، از بستر گرم خارج شده و رفته بر روى این بلندى و به وحدانیت‏ خدا و رسالت او گواهى مى‏دهد. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!

آرى فیلسوفان شاگرد مى‏سازند نه پیرو، رهبران اجتماعى پیروان متعصب مى‏سازند نه انسانهاى مهذب، اقطاب و مشایخ عرفان ارباب تسلیم مى‏سازند نه مؤمن مجاهد فعال.

در على، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابى و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتى از نوع خاصیت پیامبران. مکتب او، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایى و جذبه و حرکت.

على علیه السلام پیش از آنکه امام عادل براى دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصا موجودى متعادل و متوازن بود. کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود. هم اندیشه‏اى عمیق و دور رس داشت و هم عواطفى رقیق و سرشار. کمال جسم و کمال روح را توام داشت. شب، هنگام عبادت از ما سوى مى‏برید و روز در متن اجتماع فعالیت مى‏کرد. روزها چشم انسانها مواسات و از خود گذشتگى‏هاى او را مى‏دید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهاى حکیمانه‏اش را مى‏شنید، و شب چشم ستارگان اشکهاى عابدانه‏اش را مى‏دید و گوش آسمان مناجاتهاى عاشقانه‏اش را مى‏شنید. هم مفتى بود و هم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعى، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضى بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالاخره به تمام معنى یک انسان کامل بود با همه زیبایی هایش.

( استاد شهید مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، جلد 16 ، صفحه 215 )



نظرات کاربران ()


خانم‏هاى بى‏حجاب ایرانى

مدیرى مى‏گفت: «در سال‏هاى قبل، مدتى مسئول دفتر هواپیمایى ملى جمهورى اسلامى ایران (هما) در ترکیه - شهر استانبول - بودم. مطابق وظیفه شرعى و ادارى، بایستى فضاى کار و رفتارمان به گونه‏اى مى‏بود که هر گاه کسى وارد مى‏شد، احساس کند محیط کار ما، رنگ و بوى اسلام اصیل را دارد و کارکنانش واقعاً مسلمان و مخلص هستند.
قبل از مدیریت من، پشت شیشه ورودى و داخل تالار(سالن)، چند جانوشته بودند: ورود بى‏حجاب ممنوع! پس از چند روز متوجه شدم که عده‏اى از مسافرانى که براى تهیه بلیت مى‏آیند و اکثرشان هم ایرانیان مقیم خارجند، ابتدا بدون حجاب و برخى خیلى بدتر با شلوارک و پیراهن‏هاى رکابى و یقه باز مى‏آیند جلوى دفتر و یک روسرى و مانتو از کیفشان بیرون مى‏آورند و مى‏پوشند و بعد داخل شده، بلیت مى‏خرند و بر مى‏گردند و سپس همان لباس‏ها را به دوستان دیگرشان قرض مى‏دهند تا آنان نیز بدین‏وسیله بلیت بخرند!
شاید هم عده‏اى در آن جا و جاهاى دیگر نظیر آن، روسرى و مانتو عاریتى و کرایه‏اى را موقتى مى‏پوشند و بعد بلافاصله به صورت اول در مى‏آیند؛ چون ظاهراً به حجاب اعتقادى ندارند و گاهى به حجاب‏داران عناد مى‏ورزند. چاره‏اى اندیشیدم و دستور جمع‏آورى دستورات مستقیم و آمرانه مربوط به حجاب را دادم و در عوض، به کارمندان سفارش کردم که هر کس را که حجابش خیلى بد بود، به اتاق من راهنمایى کنند و بگویند که بلیت تو آن جاست.
بدین ترتیب، همین که یک خانم ایرانى بدحجاب وارد اتاقم مى‏شد، فورى به احترام او از جا برمى خاستم؛ چاى یا قهوه را شخصاً جلویش مى‏گذاشتم و او مى‏گفت: با رئیس کار دارم و مرا با پیش خدمت اشتباه مى‏گرفت و مى‏گفتم: خودم مسئول این جا و در خدمت شما هستم و کارش را به سرعت انجام مى‏دادم و بعد خیلى با احترام از او خواهش مى‏کردم که اگر مایل است، اجازه بدهد چند کلمه غیر از موضوع بلیت خریدن، با وى صحبت کنم که اکثراً موافقت مى‏کردند و من با زبانى پرمهر و احترام‏آمیز و آوردن مثال‏هاى مختلف از وى خواهش مى‏کردم که در صورت امکان، در محیط دفتر و هواپیمایى، به خاطر احترام به اعتقادات دیگران، حجاب را رعایت کند. آنها وقتى با این همه احترام و محبت روبه‏رو عمومى شدند، با میل خود قبول مى‏کردند و روز به روز تعداد مراجعان بدحجاب کمتر شد.
یک روز وقتى با یکى از همین خانم‏هاى بى‏حجاب ایرانى صحبت مى‏کردم، صداقت مرا که دید، کیفش را باز کرد و جا نماز و مهرش را به من نشان داد و گفت: راستش من هم چندان علاقه‏اى به بى حجابى در این مکان نداشتم؛ اما به خاطر همرنگ شدن با جماعت و ترس و ملامت دوستان و آشنایان، بى حجاب شدم و هق هق زد زیر گریه و عذر خواهى کرد و همان جا روسرى‏اش را که همراه داشت، پوشید و گفت: اگر همه مأموران مثل شما با آدم رفتار کنند، هیچ کس لج نمى‏کند؛ اصلاً اخلاق اسلامى و نهى از منکر همین است که شما عمل مى‏کنید... .
به آن عزیر عرض کردم که دقیقاً همین است که مى‏گویید. در کشور به ظاهر لائیک ترکیه (هر چند اکثر آن مسلمان هستند)، از اروپایى شدن و ترقى، آنها بى‏بند و بارى و بى حجابى‏اش را تقلید مى‏کنند. چنین برخوردهاى متین و محبت‏آمیز اسلامى با هموطنان فریب خورده وسست اعتقاد، مى‏تواند چهره معتدل و زیبایى از ا خلاق ناب اسلامى را به نمایش بگذارد و آنانى را که آماده هدایتند؛ به راه راست برگرداند. انسان، فطرتاً، صداقت، پا کى و راستى و خداجویى را دوست دارد و اگر کسى بتواند نیازهاى روانى آدمیان را از راه صحیح ارضا نماید، اکثر گمراهان به فطرت پاک خود، یعنى خدا پرستى، راست‏گویى و صداقت باز مى‏گردند و به قول یونگ، روان شناس مشهور، «جدایى از خدا، به منزله جدایى از فطرت خویشتن است».
وقتى با کلمات محبت‏آمیز و منطقى به کسى کمک مى‏کنى تا وجدان و فطرت پاک خود را بیابد و بدان روى آورد و با آن آشتى کند، در واقع او را با اصالت خودش آشتى داده، برایش همراز و همراهى مطمئن یافته‏اى و آن همراه همیشگى، خداى یگانه و نیروى ایمان مى‏باشد که گم‏شده هر گمراهى است. امام جعفر صادق(ع) مى‏فرماید: «کامل‏ترین مردم از جهت ایمان، خوش اخلاق‏ترین آنها است».



نظرات کاربران ()


نکات اخلاقی از زبان رسول اکرم(ص)

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم ) در وصیتی به امیرالمؤمنین (علیه السلام) به نکات اخلاقی انسان اشاره می فرمایند:

یا علی ! برای مؤمن در دنیا سه خوشحالی است : دیدار برادران افطار از روزه ، تهجّد در پایان شب .

یا علی ! سه چیز است که اگر در کسی نباشد کاری از او پا نگیرد ( و در کارها توفیق نیابد ) پارسایی ( و ورعی ) که حایل شود او را از نافرمانی های خدای عزّ و جّل ، و خلق و خویی که به وسیله آن با مردم مدارا کند ، و بردباری و حلم که به وسیله آن جهالت و نادانی جاهل ( و افراد نادان ) را برگرداند .

یا علی ! سه خصلت از حقیقت های ایمان است : انفاق و بخشش در تنگدستی ، انصاف مردم از خویشتن ، بذل دانش به دانشجو .

یا علی ! سه چیز از مکارم اخلاق است : عطا کنی به کسی که تو را از عطای خویش محروم ساخته ، پیوند کنی با کسی که از تو بریده ، عفو کنی و بگذری از کسی که به تو ستم کرده است .

یا علی ! سه چیز است که هر کس خدای را با آن سه دیدار کند از برترین مردم خواهد بود : کسی که به پیشگاه خدا برود با انجام هر چه خدا بر او فرض و واجب کرده که او از زمره ی عابدترین مردم است ، کسی که پارسایی ورزد از محرمات الهی که او از پارساترین مردم است ، کسی که قناعت کند به آنچه خدا روزی اش کرده که او از بی نیازترین مردم است .

یا علی ! سه چیز است که این امت طاقت آن را ندارد . مواسات با برادر دینی در مال ، انصاف مردم از خویش ، و ذکر و یاد خدا در هر حال ، و آن ذکر « سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر » نیست ، بلکه هر گاه بر عملی درآمد که بر او حرام گشته از خدای عزّ و جلّ بترسد و آن را واگذارد .

یا علی ! سه چیز است که حافظه را زیاد کند و بیماری را ببرد . کندر ، مسواک کردن ، خواندن قرآن .

یا علی ! سه چیز از وسواس است : خوردن گِل ، گرفتن ناخن ها با دندان ، جویدن ریش .

یا علی ! از سه خصلت تو را نهی می کنم ( و به سختی باز می دارم ) : حسد ، حرص ، تکبر .

یا علی ! ( بهره و شیرینی ) زندگی در سه چیز است : خانه ی فراخ ، زن نیکو ، اسب میان تهی .



نظرات کاربران ()


کار از دیدگاه حضرت على علیه السلام

1 . مقدمه

هر جامعه‏اى براى تداوم حیات و بقا به کار و فعالیت مردم و مسؤولان احتیاج دارد . نیاز به کار از قرون باستان وجود داشته است و هرچه مى‏گذرد، بر اهمیت آن افزوده مى‏گردد . کار قسمت اعظم از زندگى انسان را در بر مى‏گیرد .
به عقیده‏ى بسیارى از متفکران اجتماعى و اندیشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسان‏ها قسمت اعظم نیازها و احتیاجات خود را از طریق کار گروهى و اجتماعى تامین مى‏کنند . حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام، اندیشمند و پیشواى برجسته شیعیان و امت اسلامى کار و تلاش را با درایتى واقع‏بینانه بیان نموده است .
کار از مفاهیم مهم علم جامعه‏شناسى است . کار سرمایه و ذخیره‏ى ملى است و مى‏تواند به رشد تمدن کمک کند . اگر افراد جامعه‏اى به طور نسبى بتوانند کار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانایى‏ها و علائق آنها باشد، زمینه براى نوآورى، ابتکار، رشد و پیشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مى‏آید . برعکس اگر زمینه‏هاى اشتغال و کار در جامعه محدود و تقاضا براى کار بسیار باشد، به تدریج‏بیکارى افزایش مى‏یابد . گسترش بیکارى منجر به آسیب‏ها و پیامدهاى ناگوار در جامعه مى‏شود .

2 . تعریف کار

از نظر لغوى کار به معناى فعل و عمل و کردار انسان است و در اصطلاح، کار فعالیتى است نسبتا دائمى که به تولید کالا یا خدمات مى‏انجامد و به آن دستمزدى تعلق مى‏گیرد .
به عقیده‏ى بعضى از صاحب‏نظران در تعریف کار به نوع خاصى از کار توجه نشده است; بلکه کار را در مفهوم عام سرچشمه‏ى انباشت ثروت و سرمایه و نهایتا رشد و شکوفایى جوامع تلقى کرده‏اند . پولکس فن (1) مى‏گوید:
مردم سرچشمه ثروت‏هاى منقول بوده و افزایش ثروت از کار و زحمت آنها ناشى مى‏شود . (2)
از نظر برخى از اقتصاددانان لیبرال از جمله کلسن کار عبارت است از:
استفاده‏اى که انسان از نیروهاى مادى و معنوى خود در راه تولید ثروت یا ایجاد خدمات مى‏کند . (3)
بر اساس این تعریف فعالیت و کار به طور عمده از طریق هدف‏ها و ارزش محصولى که تولید شده معین مى‏گردد; به عبارت دیگر کار زمینه را براى تولید و افزایش خدمات ایجاد مى‏کند .
به طور کلى کار عبارت است از:
مجموعه عملیاتى که انسان با استفاده از مغز، دست‏ها، ابزار و ماشین‏ها براى استفاده‏ى عملى از ماده روى آن انجام مى‏دهد و این اعمال نیز متقابلا بر انسان اثر مى‏گذارد و او را تغییر مى‏دهد . (4)
بر اساس تعریف مذکور کار داراى سه خصوصیت است:
نخست، کار مبتنى بر فعالیت فکرى و بدنى است;
دوم، از طریق کار، کالایى تولید مى‏شود یا خدمتى عرضه مى‏گردد;
سوم، در قبال انجام کار، دستمزدى پرداخت مى‏گردد .
در اندیشه‏ى حضرت على علیه السلام مى‏توان به صورت استنباطى کار را چنین بیان نمود: کار عبارت است از تلاش و کوشش انسان‏ها براى آماده کردن زاد و توشه‏ى آخرت در دوران زندگى در دنیاى مادى .
حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: فعلیکم بالجد و الاجتهاد، و التاهب، و الاستعداد، و التزود فى منزل الزاد; (5) بر شما باد به تلاش و کوشش، آمادگى و آماده شدن و جمع آورى زاد و توشه‏ى آخرت در دوران زندگى .
از دیدگاه على علیه السلام در جامعه یکى از حقوق اولیه‏ى مردم این است که همه حق دارند، شاغل باشند . کار کوچکى و بزرگى ندارد; مگر با توجه به کارى که انجام مى‏دهند و هرکس اعم از مرد و زن پاداش کار خود را خواهد دید .

3 . ارزش و اهمیت کار

یکى از معیارهاى مهم براى پیشرفت و سعادت جوامع توجه به شکل، نوع و کیفیت کار و فعالیت است . در برخى از جوامع بین اشکال کار یدى و فکرى تمایزاتى وجود داشته است . کارهاى یدى و فیزیکى فاقد ارزش بود و معمولا این فعالیت‏ها وکارها به اقشار پایین جامعه واگذار مى‏شد . براى مثال در شهرهاى یونان باستان و در اروپاى قرون وسطى و در جوامع کاستى (6) چنین چیزى وجود داشته است; در حالى که در برخى از جوامع و ادیان الهى و آسمانى عموما به کار و فعالیت و به ویژه کارهاى فیزیکى توجه فراوان مى‏شده است . پیامبران الهى خود بر کار و فعالیت تاکید داشته و خود به آن مى‏پرداختند .
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مى‏کرد و با مال و سرمایه‏ى خدیجه علیها السلام تجارت مى‏نمود . حضرت موسى علیه السلام نیز گوسفند چرانى مى‏نمود . حضرت ابراهیم علیه السلام به کارهاى چوپانى و بنایى اشتغال داشت و حضرت ادریس علیه السلام خیاط و حضرت نوح علیه السلام نجار بوده است . (7)
در زمینه‏ى احترام و بزرگداشت کار و تلاش مفید و سودمند حضرت رسول صلى الله علیه و آله صرفا به تمجید و تعریف نپرداخته است . بلکه دستى را مى‏بوسد که از کار ورم کرده و پینه بسته است و مى‏فرماید:
این دستى است که خدا و پیامبرش آن را دوست دارند . (8)
حضرت محمد صلى الله علیه و آله باز مى‏فرماید: خداوند بنده‏ى باایمان پیشه‏ور را دوست دارد و هیچ‏یک از شما غذایى گواراتر از دسترنج‏خود نخورده است . (9)
علاوه بر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله ائمه‏ى اطهار علیهم السلام هر کدام به کار و فعالیت مى‏پرداختند . پس از رسول اسلام، امیرالمؤمنین علیه السلام از هرکس متواضع‏تر بود . در امور خانه به همسر خویش کمک مى‏کرد و شخصا به کار و تلاش در مزرعه مى‏پرداخت .
با کلنگ زمین را مى‏کند و آن را شیار و آبیارى مى‏کرد و بارهاى هسته‏ى خرما را روى شانه مى‏گذاشت و به صحرا مى‏برد و بر زمین مى‏فشاند و اگر یک دانه‏اى از آن بر زمین مى‏افتاد، خم مى‏شد و آن را بر مى‏داشت و مى‏فرمود: امروز هسته است و فردا خرما . (10)
حضرت على علیه السلام در طول عمر خویش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامت‏به کارهاى زراعت و باغبانى مى‏پرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و یتیمان و اقشار پایین جامعه مى‏نمود . در مورد اهمیت و ارزش کار و تلاش مى‏گوید:
کشیدن سنگ‏هاى گران از قله‏هاى کوه، نزد من از منت دیگران کشیدن محبوب‏تر است . مردم به من مى‏گویند: کار براى تو عیب است و حال آن که عیب آن است که انسان دست‏سئوال نزد مردم دراز کند . (11)
در اندیشه و مرام امام على علیه السلام کار از تقدس و احترام خاص برخوردار است; به همین رو مقرر داشت که برترى بعضى از مردم بر برخى دیگر صرفا بر اساس کار و فعالیت‏باشد; نه حسب و نسب موروثى و امتیازات قبیله‏اى و عشیره‏اى ، چنان که گفت: «پاداش هرکس در قبال هر کارى است که انجام مى‏دهد .»
و در این‏باره چنان سخت گرفت که معروف شد، على یاور هر کسى است که کار مى‏کند و دشمن آن کسى است که به گدایى مى‏پردازد . (12)

4 . ملاک‏ها و معیارها در انتخاب شغل و کار

در مورد انتخاب شغل و کار نظرهاى گوناگونى مطرح شده است . برخى از صاحب‏نظران معتقدند که افراد در انتخاب شغل آزادند و برخى انتخاب شغل را با ساختار اقتصادى و اجتماعى جامعه مرتبط مى‏دانند . حال سئوالات ذیل مطرح مى‏شود: آیا انتخاب شغل با آگاهى همراه است‏یا نه؟
آیا انتخاب شغل و کار بر اساس جبر است‏یا اختیار؟
آیا انتخاب شغل تصادفى است‏یا نه؟
آیا انتخاب شغل آگانه‏است‏یا ناآگاهانه؟
آیا انتخاب شغل عقلانى است‏یا بر اساس عواطف و احساسات؟
از دیدگاه برخى از محققان انتخاب شغل امرى تصادفى است و افراد به‏صورت شانسى شغلى را انتخاب مى‏کنند; در مقابل عده‏اى عامل اراده را در این امر مهم مى‏دانند .
بعضى از صاحب‏نظران از جمله آدامس (13) 1957م اظهار مى‏دارد:
انتخاب شغل افراد بر اساس آگاهى و تامل صورت مى‏گیرد; در حالى که به نظر فروید (14) کار و فعالیت و انتخاب شغل به طور ناآگاهانه انجام مى‏شود به‏عبارت دیگر عامل اجبار و فشار و اضطراب باعث مى‏شود تا افراد هرکدام کارى را انتخاب کنند . (15)
یکى از ملاک‏ها و معیارهاى حضرت على علیه السلام پیرامون کار و انتخاب شغل آگاهى داشتن و شناخت لازم به کار است; زیرا کار توام با آگاهى در مسیر زندگى و ترقى افراد نقش مؤثر دارد; چنان که ایشان مى‏فرماید:
فان العامل بغیر علم کالسائر على غیر طریق فلایزیده بعده عن الطریق الواضح الا بعدا من حاجته و العامل بالعلم کالسائر على الطریق الواضح; (16) عمل کننده بدون آگاهى چون رونده‏اى است که بیراهه مى‏رود . پس هرچه شتاب کند، از هدفش دورتر مى‏شود و عمل کننده از روى آگاهى، چون رونده‏اى بر راه راست است .
هم چنین على علیه السلام مى‏فرماید: اذا ارتایت فافعل; (17) هر گاه نظر و تامل کردى، عمل کن (یعنى در هر کارى نخست‏باید فکر کرد; آنگاه انجام داد).
از نظر على علیه السلام اخلاص از ملاک‏ها و معیارهاى دیگر در کارها و فعالیت‏ها است . على علیه السلام فرمود:
خیر العمل ما صحبه الاخلاص; (18) بهترین عمل آن است که با اخلاص همراه باشد .
باز مى‏فرماید: صلاح العمل بصلاح النیة; (19) صلاح و درستى عمل به خالص بودن نیت است .
از این سخنان چنین استنباط مى‏شود که اخلاص در عمل یکى از شرایط مهم در زندگى انسان‏ها به‏ویژه در زمینه‏ى کار و فعالیت است; زیرا عمل خالص علاوه بر نفع شخصى و مادى براى افراد، داراى منافع اخروى است; هم چنین در اصلاح و گرایش مردم و جامعه به سوى کمال و سعادت دنیوى و اخروى نقش ارزنده دارد .

5 . کار از دیدگاه‏هاى فیزیولوژى و روان‏شناسى

از این منظر وضعیت فیزیکى، اندام‏ها، ماهیچه‏ها، دستگاه‏هاى تنفسى، عصبى و جز اینها در ارتباط با کار و تلاش مورد توجه قرار مى‏گیرد . موضوعاتى که در این دیدگاه مطرح است، عبارتند از:
1- تاثیر محیط کار بر قواى انسانى;
2- توانایى ارگانیسم انسان بر محیط کار;
3- توانایى‏هاى بدنى انسان .
در این زمینه که چه عاملى باعث‏خستگى در محیط کار مى‏شود و با چه راه‏کارهایى مى‏توان خستگى را در محیط کار کاهش داد، على علیه السلام مى‏فرماید:
قلیل مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه; (20) کار اندک که به آن ادامه داده شود، بهتر از کار بسیار است که خستگى آورد (از کار زیاد و خستگى‏آور پرهیز کنید که نشاط و نوآورى را سلب مى‏کند).
باز مى‏فرماید: دل‏ها همانند بدن‏ها، خسته و افسرده مى‏شوند; پس براى آنها لطایف حکمت‏آمیز و جالب برگزینید . (21) از این مطلب استنباط مى‏شود که با ایجاد تنوع و نوآورى در محیط کار مى‏توان از ملامت و خستگى جلوگیرى کرد و زمینه‏هاى رضایت را فراهم نمود .

6 . کار آزدانه و غیر آزادانه (اجبارى)

بررسى‏هاى به عمل آمده حاکى از آن است که در مواردى کار موجب استثمار و از خود بیگانگى (22) انسان مى‏گردد .
اگر انتخاب کار، ناصحیح و با فرد ناسازگار باشد، آثار مضرى خواهد داشت . چنانچه کار براى فردى که آن را انجام مى‏دهد، امرى خارجى تلقى شود، در معناى خاص کلمه، از خود بیگانه‏کننده است .
برخى از کارهاى از خود بیگانه‏کننده عبارتند از:
1- کارها و فعالیت‏هایى که به نوعى سلب‏کننده‏ى شخصیت افراد باشد;
2- کارى که فرد علاقه‏مند به آن نباشد;
3- کارى که فرد از روى اختیار و آزادى انجام ندهد;
4- کارهایى که فرد در پایان روز به‏مانند برده از آن فرار مى‏کند و براى وى مفید نباشد;
5- کارهایى که خم و راست‏شدنى بیش نیستند .
از نظر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر پایه دو عامل آبادى و عمران زمین و پاداش عادلانه براى کار مى‏توان جامعه‏اى سالم بنا نهاد . ایشان از کار فاقد اختیار و رضایت نهى مى‏کرد و به مسئولان و زمامداران توصیه مى‏کرد، در امور و فعالیت‏ها مردم را مجبور نسازند .
یکبار مردم یکى از ایالات به نزد وى آمده، گفتند: در سرزمین آنها نهرى بوده که گذشت روزگار مجراى آن را خراب کرده و اگر از نو حفر و ترمیم گردد، براى آنها درآمد و سود زیادى خواهد داشت . آنان از على علیه السلام خواستند که به فرماندار خود در آن سرزمین دستور دهد که مردم آنجا را براى کمک در ترمیم و نوسازى نهر تخریب شده مجبور سازد . ایشان حفر مجدد نهر را پذیرفتند; ولى با مجبور ساختن مردم براى چنین امرى مخالفت کردند .
امام على علیه السلام به عامل خود به نام قرظة بن کعب چنین نوشت:
. . . از من خواستند که به تو بنویسم که آنان را به کار وادار کنى و مردم را براى حفر نهر گردآورى . . . . به نظر من کسى را نباید به کارى که نمى‏خواهد مجبور ساخت . آنان را به نزد خود بخوان، اگر نهر آن چنان باشد که تعریف کرده‏اند، هرکسى که بخواهد کار کند، او را به کار بخوان و نهر باید از آن کسانى باشد که کار کرده‏اند; نه کسانى که در آن شرکت نجسته‏اند . . . . (23)
مجبور ساختن افراد براى انجام کارها امرى ناشایست است . آن کارى صحیح است که افراد با میل و علاقه انجام دهند .
چنان که آمد، على علیه السلام کار اندکى را که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از کار فراوانى شمرده‏است که رنج آور باشد .
کار باید بر اساس آزادى و میل باشد، نه اجبارى و حتى نباید در کارى سودمند، مردم را اجبار کرد . فعالیت‏ها و کارهاى اجبارى پیامدهاى ذیل را به همراه دارد:
نخست، کارهاى غیر آزادانه از شکوفایى استعدادها و توانایى‏هاى انسان جلوگیرى مى‏کند و زمینه‏ى رشد، نوآورى، ابداع و ابتکار افراد را تقلیل مى‏دهد .
دوم، ارزش انسانى افراد را کاهش مى‏دهد;
سوم، کارهاى اجبارى نوعى توهین به آزادى انسانى است;
چهارم، فعالیت‏هاى تحمیلى توهین و اهانت‏به خود کار و عمل مى‏باشد .
امام على علیه السلام آزادى و اجبار در کار را از دو منظر مورد توجه قرار داده است:
اولا، کار اجبارى را حتى در امور عام المنفعه و سودمند مقبول ندانسته است; زیرا فعالیت‏هاى اجبارى به فقدان شکوفایى، نزول ارزش انسانیت و اهانت‏به آزادى و کار منجر مى‏گردد;
ثانیا، منافع و درآمد و سودى را که به دست مى‏آید، سهم آنانى مى‏داند که به کار و فعالیت پرداخته‏اند .
از نگاه على علیه السلام افرادى که در عمل و کار کوتاهى و سستى کنند، پیامدهاى سوئى برایشان است . آن حضرت فرمود: من قصر فى العمل ابتلى بالهم; (24) کسى که در عمل کوتاهى کند، به غم و اندوه دچار شود .
کار آزادانه شامل فعالیت‏هایى است که:
اولا بر استعدادها و توانایى‏هاى انسان مبتنى باشد;
ثانیا فرد به آن علاقه‏مند باشد;
ثالثا به شخصیت انسان خدشه وارد نکند;
رابعا به شکوفایى و ابتکار فرد منجر شود .

7 . کارهاى شایسته

در قرآن مجید آیات متعددى راجع به کار و فعالیت وجود دارد . یکى از اهداف مهم اسلام در جامعه انجام کار و اعمال شایسته است .
ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا; (25) کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته کرده‏اند، در بهشت فردوس منزل خواهند یافت .
ان هذا القران یهدى للتى هى اقوم و یبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا; (26) این قرآن خلق را به راست‏ترین و استوارترین طریق هدایت مى‏کند و مومنان را که کارهاى شایسته مى‏کنند، به اجر و ثواب عظیم بشارت مى‏دهد .
در دین مبین اسلام کار و شغل به انواع ذیل تقسیم‏بندى شده است:
1- کارهاى واجب: شامل کار کردن به منظور تامین احتیاجات شخصى و خانواده و کارهایى که در صورت قصور و انجام ندادن، وقفه در فرایند زندگى اجتماعى و جامعه ایجاد مى‏کند;
2- کارهاى حرام: کارهایى که شارع مقدس آن را براى جامعه مضر و زیان‏آور مى‏داند; مانند خمرسازى;
3- کارهاى مستحب: شامل فعالیت‏هایى که به خیر و عمران جامعه منجر مى‏شود; مانند کمک به محرومان;
4- کارهاى مکروه: فعالیت‏هایى که در اسلام نهى نشده و انجام دهنده‏ى آن مورد عقوبت قرار نمى‏گیرد; اما بهتر است که انجام نگیرد; مانند قصابى;
5- کارهاى مباح: کارهایى که انجام دادن و ندادن آن تفاوتى نمى‏کند .
در اندیشه مولاى متقیان کارها و فعالیت‏ها به دو نوع عمده تقسیم مى‏شود:
1- کارهاى شایسته; 2- کارهاى ناشایست .
کارهاى شایسته شامل فعالیت‏هایى است که داراى خصوصیات ذیل باشد:
نخست، این که افراد با انجام آن به حق و خداوند نزدیک شوند; به عبارت دیگر کار زمینه‏اى براى ایجاد ارتباط بین مخلوق و خالق گردد . در این مورد امام على علیه السلام مى‏فرماید: افضل العمل ما ارید به وجه الله; (27) برترین عمل آن است که به قصد نزدیکى به خدا انجام شود .
دوم، این که کارها منطبق و مبتنى بر موازین الهى و اسلامى باشد و شارع مقدس آن را براى سلامتى جامعه زیان‏آور ندانسته باشد . در این مورد على علیه السلام مى‏گوید: احسن الافعال ما وافق الحق; (28) نیکوترین کارها آن است که موافق با حق باشد .
سوم، کارى در جامعه شایسته است که انجام دادن آن آسیب و انحراف فردى و اجتماعى به همراه نداشته باشد; به عبارت دیگر نه‏تنها به فساد و انحراف در جامعه منجر نشود; بلکه انسان را از خطا و اشتباه مصون نگه دارد و زمینه‏اى براى انجام صالحات و نیکى‏ها در فرد و جامعه گردد .
على علیه السلام فرمود: احسن الافعال الکف عن القبیح; (29) نیکوترین کار باز ایستادن از کار زشت است .
چهارم، از خصوصیات کارهاى شایسته آن است که علاوه بر دارا بودن ویژگى‏هاى مذکور نیت و قصد انجام‏دهنده، خیر و براى صلاح و آبادانى جامعه باشد; زیرا هدف‏دار (نیت‏دار) بودن کار و تلاش باعث مى‏شود که مسیر و فرایند کار مشخص باشد و فرد و به تبع آن جامعه دچار سرگردانى و انحراف نگردد . على علیه السلام فرمود:
لایکمل صالح العمل الا بصالح النیة; (30) شایستگى عمل کامل نمى‏گردد، مگر به شایستگى نیت .
پنجم، از مهم‏ترین ویژگى‏هاى کارهاى شایسته آن است که مناسب و حلال باشد . دین اسلام چنین کارهایى را براى فرد و جامعه مفید دانسته و برخوردار از آثار دنیوى و اخروى مطلوبى شمرده است . على علیه السلام فرمود:
الحرفة مع العفة خیر من الغنى مع الفجور; (31) شغل همراه با پاکدامنى از ثروت فراوانى که با گناهان به‏دست آید، بهتراست .
از این حدیث مى‏توان استنباط کرد که کار و فعالیت نباید به گناه و ستم و ضایع شدن حقى از کسى منجر گردد .

8 . کارهاى ناشایست

کارهاى ناشایست و ناپسند مبتنى بر ویژگى‏هاى ذیل است:
نخست، از ویژگى‏هاى کارهاى ناپسند و ناشایست آن است که انجام آن براى انسان، شرمندگى به همراه داشته باشد على علیه السلام فرمود: احذر کل عمل یعمل به فى السر و یستحى منه فى العلانیة; (32) بپرهیز از هر کارى که در نهان انجام گیرد و در آشکار شرمندگى آورد .
از این حدیث این نکته استنباط مى‏گردد که آدمى باید از انجام دادن کارى که از علنى شدن آن شرم دارد، پرهیز کند .
کارى ناشایست است که وقتى از عامل آن سئوال شود، نه‏تنها فخر و مباهات نکند، بلکه احساس شرم و انکار نماید . امام على علیه السلام فرمود: احذر کل عمل اذا سئل عنه صاحبه، استحیى منه و انکره; (33) از هر عملى که وقتى از صاحبش پرسیده شود، از آن شرم نموده، انکارش کند، دورى کنید .
دوم، خصوصیت دیگر کارهاى ناشایست این است که براى فرد و جامعه مضر و زیان آور باشد و پیامدهاى ناگوارى به بار آورد . این گونه کارها اگر گسترش یابد به تدریج کل نظام اجتماعى را از حیات متعادل خود خارج مى‏کند .

9 . تقسیم کار

از عهد باستان متفکران به تقسیم کار توجه کرده‏اند . یکى از اندیشمندان اجتماعى که در مورد تقسیم کار اظهارنظر کرده است، افلاطون است . بر اساس عقیده‏ى وى وجود جامعه‏ى طبقاتى الزامى است و علت نابرابرى‏هاى بین افراد تفاوت در استعدادهاى آنان است .
ارسطو شاگرد افلاطون اظهار داشته است که تقسیم کار براى حیات جامعه لازم است . وى افراد جوامع را به سه طبقه تقسیم مى‏کند که هریک کار و فعالیت‏خاصى را انجام مى‏دهند .
از نظر فارابى انسان موجودى اجتماعى است . انسان‏ها بسیارى از نیازهاى خود را به تنهایى و بدون تقسیم کار نمى‏توانند، برآورده سازند . تقسیم کار علت عمده‏ى پیدایش اجتماعات و جوامع است و در پرتو تقسیم کار، جوامع پیشرفت مى‏کنند .
از دیدگاه امام على علیه السلام انسان موجودى اجتماعى است و براى حیات و استمرار و ثبات جامعه لازم است که هر فرد متناسب با استعداد و توانایى و مهارت خویش به کارى مشغول باشد; زیرا بسیارى از احتیاجات و نیازهاى مردم از طریق تقسیم کار و کار جمعى و گروهى بهتر و سهل‏تر برطرف مى‏گردد .
امام على علیه السلام فرمود: یرجع اصحاب المهن الى مهنتهم، فینتفع الناس بهم کرجوع البناء الى بنائه، و النساج الى منسجه، و الخباز الى مخبزه; (34) صاحبان کسب و کار و پیشه‏وران به کارهاى خود باز مى‏گردند و مردم از تلاش آنان سود مى‏برند: بنا به ساختن ساختمان و بافنده به بافندگى و نانوا به نانوایى روى مى‏آورد .
ابن خلدون همانند فارابى تقسیم کار را علت عمده‏ى پیدایش جوامع دانسته است . وى مى‏گوید:
تقسیم کار این آثار را به بار مى‏آورد:
1- باعث افزایش مهارت افراد مى‏گردد;
2- از اتلاف وقت و منابع مى‏کاهد;
3- سبب ابداع، نوآورى و اختراع مى‏شود .
از منظر امیرالمؤمنین على علیه السلام تقسیم کار آثار مفید و مناسبى در جامعه ایجاد مى‏کند که به شرح ذیل است:
1- همان طورى که اشاره شد، تقسیم کار سبب مى‏شود که بسیارى از احتیاجات و ضروریات زندگى افراد تامین گردد (35) .
2- با تخصصى شدن کارها و تقسیم کار زمینه براى موفقیت و شکوفایى افراد و جامعه فراهم مى‏گردد; در صورتى که اگر افراد به کارهاى گوناگون بپردازند، ممکن است نه تنها موفقیتى کسب نکنند; بلکه ضمن اتلاف منابع و امکانات و به هدر دادن وقت از کارایى لازم برخوردار نگردند .
امام على علیه السلام فرمود: من اوما الى متفاوت خذلته الحیل; (36) کسى که به کارهاى گوناگون بپردازد، خوار شده و پیروز نمى‏شود .
3- یکى از وجوه تقسیم کار در جوامع تفکیک کار بین زنان و مردان است که ترن والد (37) آن را «تقسیم کار اولیه‏» نامیده است .
حضرت على علیه السلام در زمینه‏ى تقسیم کار به تفکیک کار بین زن و مرد توجه داشته، امور خانه را به عهده‏ى زن و کارهاى خارج از منزل را به عهده‏ى مرد مى‏داند . هم چنین معتقد است که باید کارهایى به زنان واگذار شود که با روحیه و جسم آنها انطباق و سازگارى داشته باشد .
امام على علیه السلام فرمود: لاتملک المراة من امرها ما جاوز نفسها، فان المراة ریحانة و لیست‏بقهرمانة; (38) کارى را که برتر از توانایى زن است، به او وا مگذار، که زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت کوش .
4- یکى از آثار تقسیم کار جلوگیرى از اتلاف وقت و منابع و انجام امور براساس مدیریت و برنامه‏ریزى است . تقسیم کار به سرعت در فعالیت‏ها و افزایش کارایى مى‏انجامد .
در این مورد على علیه السلام طى نامه‏اى به حضرت امام حسن علیه السلام مى‏فرماید:
اجعل لکل انسان من خدمک عملا تاخذه به، فانه احرى الایتوالکوا فى خدمتک; (39) کار هر کدام از خدمت‏کارانت را معین کن که او را در برابر آن کار مسئول بدانى . تقسیم درست کار سبب مى‏شود کارها را به یکدیگر وانگذارند و در خدمت‏سستى نکنند .
از این مطلب استنباط مى‏شود:
اولا تقسیم کار سبب مشخص شدن مسئولیت‏هاى افراد مى‏گردد و هر فرد به انجام کار بر اساس مسؤولیت و سمت‏خویش موظف است;
ثانیا تقسیم کار صحیح به بهبود امور و فعالیت‏ها و افزایش تولید مى‏انجامد;
ثالثا تقسیم کار از سستى و تنبلى افراد در کارها جلوگیرى مى‏کند و وجدان کارى را افزایش مى‏دهد .
5- مطالب مذکور توجه امام على علیه السلام را به تقسیم کار در معناى کلى و در سطح جامعه نشان مى‏دهد . آن حضرت به تقسیم کار از نظر فردى و تاثیر آن بر زندگى خانوادگى و شخصى افراد نیز سفارش کرده است . مسلمان واقعى لازم است که ساعات شبانه روز زندگى خویش را به سه قسم طبقه‏بندى کند: یک قسم به عبادت و امور معنوى، قسمتى براى کار و فعالیت و کسب درآمد و قسمتى دیگر را براى استراحت و امور منزل .
امام على علیه السلام فرمود: للمؤمن ثلاث ساعات: فساعة یناجی فیها ربه، و ساعة یرم معاشه، و ساعة یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل و لیس للعاقل ان یکون شاخصا الا فى ثلاث: مرمة لمعاش، او خطوة فى معاد، او لذة فى غیر محرم; (40)
مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند: زمانى را براى نیایش و عبادت پروردگار و زمانى را براى تامین هزینه‏ى زندگى، و زمانى را براى خود و لذت‏هایى که حلال و زیباست . خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز برود: کسب حلال براى تامین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذت‏هاى حلال .
مولاى متقیان سفارش مى‏کردند که کار و تلاش بر طبق برنامه‏ریزى و روزانه صورت گیرد:
امض لک یوم عمله، فان لکل یوم ما فیه; (41) کار هر روز را در همان روز انجام ده; زیرا هر روزى، کار مخصوص به خود دارد .

10 . رابطه‏ى طبقات و اقشار با تقسیم کار

امام على علیه السلام در عهدنامه‏ى معروف خود به مالک اشتر به وجود طبقات و اقشار در جوامع انسانى اشاره مى‏کند . در این مورد مى‏فرماید:
امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد و پایدارى سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیت انجام نمى‏شود . با آن براى جهاد با دشمن تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش به آن تکیه کنند و نیازمندى‏هاى خود را برطرف سازند . سپس سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمى‏توانند پایدار باشند و آن قضات و کارگزاران دولت، و نویسندگان حکومت‏اند، که قراردادها و معاملات را استوار مى‏کنند و آنچه به سود مسلمانان است ، فراهم مى‏آورند و در کارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند و گروه‏هاى یاد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنایع نمى‏توانند ، دوام بیاورند; زیرا آنان وسایل زندگى را فراهم مى‏آورند و در بازارها عرضه مى‏کنند و بسیارى از وسایل زندگى را با دست مى‏سازند که از توان دیگران خارج است . قشر دیگر، طبقه‏ى پایین از نیازمندان و مستمندان‏اند که باید به آنها بخشش و یارى کرد . (42)
وجود نیازها و احتیاجات مختلف در طول زندگى افراد در جامعه ایجاب مى‏کند که طبقات و اقشار متعددى وجود داشته باشد تا بر اساس همکارى و تعاون نیازها برطرف شود . این تعاون و همکارى به گسترش «تقسیم کار» مى‏انجامد . هریک از انسان‏ها بر اساس استعدادها، توانایى‏ها، خصوصیات جسمانى و روحى و علائق به کارى مشغول مى‏گردند . طبقات و اقشار در تعارض و تضاد با یکدیگر نیستند; بلکه به تداوم و بقاى حیات اجتماعى و افزایش انسجام اجتماعى کمک مى‏کنند .
نیازهاى مختلف انسان از طرفى و عجز و ناتوانى آدمى در برآوردن همه‏ى آنها از طرف دیگر، همکارى مشترک انسان‏ها را موجب مى‏شود و عوامل مختلف مانند استعدادهاى مختلف انسان‏ها تقسیم کار را ایجاب مى‏کند و تقسیم کار به تشکیل طبقات اجتماعى مى‏انجامد و از رهگذر آن، نیازهاى انسان بر طرف و جامعه‏هاى انسانى از نابودى حفظ مى‏گردد . (43)
على علیه السلام معتقد است که علاوه بر تقسیم کار در جامعه، انجام کارها و فعالیت‏ها و تولیدات زمانى مى‏تواند به طور مطلوب انجام شود که امنیت نسبى در جامعه به وجود آید و خلاف‏کاران و اوباش در جامعه توانایى انجام اعمال خلاف را نداشته باشند .

11 . بیکارى و کم کارى

بیکارى در طول ادوار تاریخ بشر به اشکال گوناگون وجود داشته است . در قرن معاصر نیز یکى از پدیده‏ها و مسائل بسیارى از کشورها به ویژه کشورهاى در حال توسعه بیکارى و کم کارى است .
در دوره‏ى زندگى حضرت على علیه السلام و صدر اسلام گرچه پدیده‏ى مذکور متداول و حاد نبوده، ولى ایشان به این امر توجه کرده است . آن حضرت فرمود:
آفة العمل البطالة; (44) آفت عمل بیکارى است (یعنى هرکه عادت به آن کرد هرگز کار نمى‏کند یا اگر کار کند، ناقص انجام مى‏دهد) .
باز فرمود: من اطاع التوانى ضیع الحقوق; (45) کسى که تنبلى و سستى پیشه کند، حقوق خویش و دیگران را ضایع مى‏کند .
بیکارى تحت تاثیر عوامل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در جامعه افزایش مى‏یابد . این عوامل عبارتند از: فقر، کمبود سرمایه و اندک بودن سرمایه‏گذارى در بخش‏هاى مختلف اقتصادى، فقدان آموزش، نبودن فرهنگ کار، فقدان تقاضا براى تولید کالاها، سستى و تنبلى افراد، فقدان مشارکت اجتماعى و . . .
گسترش بیکارى و کم‏کارى به تدریج آسیب‏ها و مشکلات اقتصادى و اجتماعى دیگرى را به همراه دارد که برخى از آنها عبارتند از: افزایش فقر و تهیدستى، گسترش انحرافاتى نظیر اعتیاد، فساد، تبعیض، تکدى‏گرى و جز اینها .
على علیه السلام از کسالت و تنبلى دورى مى‏جست و مرد عمل و کار بود و مردم را به کار و کوشش دعوت مى‏کرد و آنها را از بى‏حوصلگى و تن‏آسایى که موجب فقر و تهیدستى است، بر حذر مى‏داشت . (46)
آن حضرت مى‏فرمود: هرگاه کسالت و ناتوانى با هم همراه شدند، از آنها فقر و تهیدستى متولد مى‏شود . (47)
یکى از سفارش‏هاى مولاى متقیان به مردم کار کردن در زمان جوانى و میان‏سالى و قبل از پیرى و کهولت است; زیرا عمر انسان کوتاه و دوران جوانى و تحرک و فعالیت محدود است; لذا بایستى در دوران جوانى و میان‏سالى به کار و کوشش صحیح و شایسته پرداخت تا در دنیاى فانى توشه‏اى براى آخرت فراهم آید .
امیرالمؤمنین علیه السلام در این مورد مى‏فرماید: پیش از کشیدن بار سنگین حیات در سالیان پایانى زندگى و ورود به دار مشاهده‏ى نتایج عمر و قبل از دست دادن همه‏ى مشاعر و نیروهاى خود ، کار و تکاپو کنید . (48)
اى که دستت مى‏رسد کارى بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
سال دیگر را چه مى‏داند حیات
با کجا رفت آن که با ما بود یار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین
خاک خواهد گشتن و خاکش غبار (49)

12 . نظارت در کار

یکى از امور مهم، نظارت و کنترل بر کارها و فعالیت‏ها است . اگر نظارت بر کار به‏نحو مطلوب صورت گیرد ، کاهش آسیب‏ها و افزایش کارایى‏هاى کارکنان ، مدیران و زمامداران و نهایتا رشد و رونق اقتصادى و اجتماعى را به دنبال مى‏آورد .
نظارت در کار اقشار مختلف، مهم تلقى مى‏شود; اما به نظر مى‏رسد که نظارت بر فعالیت‏ها و کارهاى دو قشر بازرگانان و مدیران (زمامداران) ضرورى‏تر است .
چنان که حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: اى گروه بازرگانان از خدا بترسید، به خریداران نزدیک شوید، با بردبارى و حوصله خود را از سوگند خوردن دور کنید و از دروغ بپرهیزید و از ستم بر کنار باشید و ستمدیدگان را یارى کنید و پیمانه و ترازو را به صلاح آورید ، در کار مردم تقلب نکنید و در روى زمین فساد برپا ننمایید و تبه‏کارانه زندگى نکنید . (50)
در مورد مدیران امام على علیه السلام مى‏فرماید:
به سبب مالیات، لباس تابستانى و زمستانى مردم و رزقى را که مى‏خورند نفروشید و چهارپایى را که با آن به کار مشغول‏اند، از دستشان نگیرید و بر احدى به جهت‏یک درهم تازیانه مزنید و روى دوپایش نگه ندارید . هیچ‏چیز از اثاث زندگى آنان را به فروش نرسانید; زیرا برنامه‏هاى ما آن است که با گذشت و اغماض از مردم مالیات بگیریم و توجه تو به آبادانى زمین بیشتر از جمع‏آورى مالیات باشد . (51)
على علیه السلام هر روز خود به بازار کوفه مى‏رفت و از وضع خریداران و فروشندگان تحقیق مى‏کرد .

13 . نتیجه‏گیرى

بر اساس مطالب و مباحث پیش‏گفته در مورد کار و تلاش ، نتایج ‏به‏دست آمده، به شرح ذیل است:
1- در اندیشه و سیره‏ى حضرت على علیه السلام کار و تلاش از مباحث مهم محسوب مى‏شود . یکى از حقوق اولیه‏ى مردم آن است که همه حق دارند، شاغل باشند و در برابر کار و کوشش خود مزد و پاداش مناسب دریافت کنند;
2- حضرت على علیه السلام در طول عمر خویش علاوه بر حمایت از اسلام و امامت‏به کارهاى زراعت و باغبانى مى‏پرداخت و درآمد آن را صرف امور مسلمانان به‏ویژه محرومان و یتیمان مى‏کرد;
3- یکى از وجوه تمایز و برترى برخى انسان‏ها بر بعضى دیگر، کار و تلاش است; زیرا کارها آثار دنیوى و اخروى به همراه دارد;
4- ملاک‏ها و معیارهاى مهم در انتخاب شغل و کار عبارتند از: کار توام با آگاهى (آگاهى و شناخت نسبت‏به کار)، اخلاص در کارها (هدف‏دار بودن) ;
5- با ایجاد تنوع و نوآورى در محیط کار مى‏توان از ملامت و خستگى جلوگیرى کرد;
6- کار آزادانه عبارت است از کارى که بر علاقه، استعداد مبتنى باشد و به رشد شخصیت فرد منجر شود;
7- ویژگى‏هاى کار غیرآزادانه (اجبارى) و موافق علاقه و رضایت انسان‏ها نبودن عبارت است از: جلوگیرى از رشد و شکوفایى استعدادهاى افراد، توهین به آزادى انسان، ممانعت از رشد و نوآورى و ابداع;
8- کارهاى شایسته داراى این ویژگى‏هاست: نزدیک‏سازى انسان به سوى حق و خداوند ، منطبق بودن با موازین الهى و اسلامى ، مضر نبودن براى جامعه ، منجر نشدن کار به آسیب و انحراف فردى و اجتماعى ، انجام دادن کار با هدف صلاح و آبادانى جامعه، حلال بودن کار از نظر شرع;
9- کارهاى ناشایست فعالیت‏هایى است که انجام دادن آن براى عامل، شرمندگى به همراه داشته باشد; هم چنین براى جامعه آثار و پیامدهاى ناگوار ایجاد نماید;
10- تقسیم کار نقش مؤثر در استمرار ، بقا و تعادل جامعه دارد;
11- آثار تقسیم کار عبارت است از: تامین احتیاجات و نیازهاى زندگى فردى و اجتماعى، هموار شدن زمینه‏هاى موفقیت و شکوفایى فردى و شخصى و اجتماعى، همراهى با طبیعت متفاوت زنان و مردان، کاستن از اتلاف زمان و منابع;
12- تقسیم کار در رشد استعدادها و توانایى‏ها و رفع نیازهاى فردى و اجتماعى نقش مؤثر دارد;
13- تداوم بیکارى و کم‏کارى به سستى و تنبلى افراد جامعه مى‏انجامد و پیامدهاى سوء آن افزایش فقر و تهیدستى است;
14- نظارت در کارها و فعالیت‏ها در جامعه مهم تلقى مى‏شود و لازم است نظارت و کنترل در کارها و مشاغل بیشتر مورد توجه قرار گیرد .

منابع



نظرات کاربران ()


منابع

پی نوشت ها :

1. Pollexfen
2) میک، رونالد، پژوهشى در نظریه‏ى ارزش - کار، ترجمه‏ى م . سوداگر، تهران، پازند، 1358، ص‏22
3) توسلى، غلامعباس، جامعه‏شناسى کار و شغل، تهران، سمت، چاپ اول، 1375، ص‏9
4) همان، ص 10
5) نهج‏البلاغه، ترجمه‏ى محمد دشتى، قم، انتشارات مشرقین، چ‏5، 1379، صص 447 و 464 خطبه‏ى 230/9 .
6. cast
7) اقتباس از کتاب کار و حقوق کارگر، تالیف شریف قریشى، ترجمه‏ى ادیب لارى و محصل یزدى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1366، صص 6و5
8) جرداق، جر، امام على علیه السلام صداى عدالت انسانى، ج‏1، ترجمه‏ى سیدهادى خسرو شاهى، قم، نشر خرم، چ‏3، 1376، ص‏172
9) همان، ص‏172 .
10) برقعى قمى، سیدعلى اکبر، جلوه‏ى حق در سیرت مولاى متقیان امیرمؤمنان على بن ابى‏طالب علیه السلام، تهران، انتشارات حافظ، (بى‏تا)، ص 55
11) قریشى، شریف، کار و حقوق کارگر، 1366، ص‏6
12) جرداق، پیشین، ص 235
13. Adams
14. Froid
15) شفیع‏آبادى، عبدالله، راهنمایى و مشاوره‏ى شغلى و حرفه‏اى، تهران، انتشارات رشد، 1372، ص‏93
16) نهج البلاغه، پیشین، صص‏285- 284، خطبه 154/6
17) غرر الحکم، ج‏2، سیدحسین شیخ‏الاسلامى، قم، انصاریان، (بى‏تا)، ص 1043
18) همان، ج‏2، ص 1046
19) همان، ص 1048
20) نهج البلاغه، پیشین، صص 737 و 736، حکمت 436 ، حکمت 444
21) سازمان امور ادارى و استخدامى کشور، پیام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، تهران، چ‏1، 1375، ص‏55
22. Alienation
23) جرداق، پیشین، ج‏1، صص 236 و 235
24) نهج البلاغه، پیشین، حکمت 122 و پیام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، پیشین، ص 53
25) سوره کهف، آیه 107
26) سوره بنى‏اسرائیل (اسراء) آیه 9
27) غررالحکم، پیشین، ج‏2، ص 1038
28) همان، ص‏1039
29) همان، ص 1039
30) همان، ص‏1055
31) نهج البلاغه، پیشین، صص‏533 و 532، نامه 31/91
32) همان، نهج البلاغه، نامه 69 و پیام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، ص 30
33) غررالحکم، پیشین، ص‏1036
34) نهج البلاغه، پیشین، حکمت 199/2 و3
35) نهج البلاغه، حکمت 199/2 و3
36) نهج‏البلاغه، پیشین، صص 727و 726، حکمت 403
37. Thurnwald
38) همان، صص‏537- و 536، نامه 31/118
39) همان، صص‏537- 536، نامه 31/119
40) همان، صص‏725- 724، حکمت 390
41) همان، صص‏585- 584، نامه 53/115
42) همان، ص‏573، نامه 53/8
43) برزگر کلیشمى، ولى الله، جامعه از دیدگاه نهج‏البلاغه، سازمان تبلیغات اسلامى، چ‏1، 1372 .
44) غررالحکم، پیشین، ج‏2، ص 1043
45) موسوى خراسانى، سیدحسن، «جوان‏» ، قم، دار اهل البیت، 1378، ص‏11، به نقل از بحارالانوار، ج‏73، ص‏160
46) راشدى، لطیف، فرزند کعبه، تهران، نشر سبحان، چ‏1، 1376، صص 166- 165
47) همان، ص 166 به نقل از وسایل الشیعه، چ قدیم، ج‏2، ص‏24
48) جعفرى، محمدتقى، ترجمه و تفسیر نهج‏البلاغه، ج‏13، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1362، ص‏246
49) سعدى
50) جرداق، پیشین، ج‏2، ص‏239
51) همان، ص‏340

نویسنده:اصغر محمدى
منبع:گنجینه معرفت



نظرات کاربران ()


احادیثی از حضرت علی (ع) در رابطه با همت

امام علی(ع):
الشرف بالهمم العالیه لا بالرمم البالیه؛
شرافت به همت های بلند است نه به استخوان های پوسیده.
امام علی(ع):
الفعل الجمیل ینبی عن علو الهمه؛
کردار زیبا از بلندی همت خبر می دهد.
امام علی(ع):
الطاعه همه الأکیاس، المعصیه همه الأرجاس؛
فرمانبری از خداوند همت زیرکان است. نا فرمانی از خدا همت پلیدان است.
امام علی(ع):
أشرف الهمم رعایه الذمام؛
شریف ترین همت ها نگهداری حق و حرمت ها و رعایت عهد و پیمان هاست.
امام علی(ع):
الکف عما فی أیدی الناس عفه و کبر همه؛
طمع نداشتن به آنچه در نزد مردم است، (نشان) عزت نفس و بلند همتی است.
امام علی(ع):
من شرف الهمه لزوم القناعه؛
پایبندی به قناعت، از والایی همت است.
امام علی(ع):
اقصر همتک علیما یلزمک و لا تخض فیما لا یعنیک؛
همت خود را صرف چیزهایی کن که به آن نیاز داری و آنچه را به کار تو نمی آید پی گیری مکن.
امام علی(ع):
نعوذ بالله من المطامع الدنیه و الهمم الغیر المرضیه؛
به خدا پناه می بریم از مطامع پست و همت ها و خواسته های ناپسند.
امام علی(ع):
إن سمت همتک لإصلاح الناس فابدأ بنفسک، فإن تعاطیک صلاح غیرک و انت فاسد أکبر العیب؛
اگر همت والای اصلاح مردم را در سرداری، از خودت آغاز کن، زیرا پرداختن تو به اصلاح دیگران، در حالی که خود فاسد باشی بزرگترین عیب است.
امام علی(ع):
ما أبعد الخیر ممن همته بطنه و فرجه؛
چه دور است خیر و خوبی از کسی که هم و غمش شکم و شرمگاه اوست.



نظرات کاربران ()


پیام نوروزى مقام معظم رهبری به مناسبت آغاز سال 1389

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

«یا مقلّب القلوب و الأبصار. یا مدبّر اللّیل و النّهار»؛ اى دگرگون‌کننده‌ى دلها و دیدها! اى سامان‌دهنده‌ى به روز و شب! «یا محوّل الحول و الأحوال»؛ اى گرداننده‌ى سالها و دلها و حالها! «حوّل حالنا الى احسن الحال»؛ حالِ ما را به بهترین حالها تبدیل فرما .

تبریک عرض می‌کنم عید سعید نوروز و آغاز سال نو را - که آغاز بهار و سرزندگى طبیعت است - به همه‌ى هم‌میهنان عزیز که در سراسر کشور پهناور عزیز ما زندگى میکنند، و همچنین به همه‌ى ایرانیانى که در هر نقطه‌اى از جهان هستند و چشم امید و انتظار به کشور عزیزشان دوخته‌اند؛ بخصوص به جوانان و مردان و زنانِ ازجان‌گذشته‌اى که براى هدفهاى عالى انقلاب و کشور فداکارى‌هاى بزرگى را انجام دادند؛ از جانِ خودشان مایه گذاشتند و جوانان خود را تقدیم انقلاب و سربلندى کشور کردند؛ به خانواده‌هاى عزیز شهیدان، به جانبازان و خانواده‌هاى فداکار آنها و به همه‌ى ایثارگران و کسانى که براى سربلندى کشور تلاش میکنند و کار انجام میدهند. و درود و سلام میفرستم به روح مطهر امام بزرگوارمان که سلسله‌جنبان این حرکت عظیم مردمى و مایه‌ى پیشرفت و اعتلاى کشور بزرگ اسلامى ایران بوده‌اند.

عید نوروز، آغاز رویش است. این رویش همچنان که در طبیعت محسوس است، میتواند در دلهاى ما و جانهاى ما و حرکت رو به پیشرفت ما نیز خود را مجسم و نمایان کند. نگاهى بیندازیم به سال 88 که اکنون به پایان آن رسیده‌ایم. اگر بنا باشد سال 88 در یک جمله تعریف شود، به نظر من عبارت است از: سال ملت ایران، سال عظمت و پیروزى این ملت بزرگ، سال حضور تاریخى و اثرگذار این ملت در عرصه‌هائى که به سرنوشت انقلاب بزرگمان و به سرنوشت کشورمان بستگى داشت و منتهى میشد.

در آغاز سال 88 مردم با حضور بى‌سابقه‌ى خود انتخاباتى را ساماندهى کردند که در تاریخ انقلاب ما - و البته در تاریخ طولانى کشور ما - سابقه نداشت و یک نقطه‌ى برجسته و اوج به حساب مى‌آمد. در طول ماه‌هاى بعد از انتخابات هم مردم در امتحانى بزرگ، در حرکتى عظیم و سرنوشت‌ساز، حضور خود، اراده‌ى خود، ایستادگى خود، عزم ملى خود و بصیرت خود را نشان دادند.

تفسیر کوتاهى که از حوادث بعد از انتخابات در طول چند ماه می‌شود ارائه کرد، عبارت از این است که دشمنان کشور و دشمنان نظام جمهورى اسلامى بعد از گذشت سى سال، همه‌ى تلاش خود و توان خود و نیروهاى خود را متمرکز کرده‌اند براى اینکه بتوانند این انقلاب را از درون شکست بدهند. ملت در مقابل این توطئه‌ى بزرگ، این حرکت خصمانه، با آگاهى و بصیرت و عزم و ایستادگىِ بى‌نظیرى توانست دشمن را به شکست بکشاند. تجربه‌اى که در این هشت ماه بعد از انتخابات تا بیست و دوم بهمن بر این ملت و بر این کشور گذشت، تجربه‌اى پر از درس، پر از عبرت و حقیقتاً مایه‌ى سربلندى ملت ایران است.

در سال 88 ملت خوش درخشید؛ مسئولین هم تلاشهاى ارزنده و بزرگى را انجام دادند. این تلاشها در حد خود، تلاشهاى باارزشى است؛ موجب تقدیر است. بر همه‌ى ناظران منصف فرض است که از این تلاشها، از این زحمات و کار و کوششى که براى عمران و آبادانى و پیشرفت کشور در عرصه‌هاى مختلف انجام گرفت، قدردانى کنند. در عرصه‌ى علمى، در عرصه‌ى صنعتى، در فعالیتهاى اجتماعى، در سیاست خارجى، در بخشهاى مختلف، مسئولین کشور کارهاى بزرگى را انجام داده‌اند. خداوند به همه‌ى آنها اجر عنایت کند و توفیق پیشرفت مرحمت بفرماید.

آنچه که از ملاحظه‌ى وضعیت موجود کشور و ظرفیتهاى عظیمى که در دل این کشور و ملت بزرگ نهفته است، می‌شود به دست آورد، این است که آنچه ما انجام داده‌ایم، آنچه مسئولین و مردم انجام داده‌اند، در مقابل آنچه که ظرفیت عظیم این کشور براى پیشرفت و رسیدن به عدالت است، کار بزرگى نیست. باید تلاشها را بیش از آنچه که در گذشته انجام داده‌ایم، همه انجام بدهند و خود را موظف بدانند.

در این دعائى که در آغاز هر سال، در هنگام تحویل، همه میخوانیم، این فِقره جالب توجه است که میفرماید: «حوّل حالنا الى احسن الحال». نمیفرماید ما را به روز نیکى، حال نیکى برسان؛ به پروردگار عرض میکند ما را به بهترین حالها، به بهترین روزها، به بهترین وضعیتها برسان. همت والاى انسان مسلمان همین است که در همه‌ى عرصه‌ها به بهترین‌ها دست پیدا کند.

امسال براى اینکه ما بتوانیم آنچه را که در این دعاى شریف به ما تعلیم داده شده است و وظیفه‌ى ماست، انجام بدهیم، براى اینکه بتوانیم بر طبق اقتضائات کشور و ظرفیتهاى کشور حرکت کنیم، احتیاج داریم به اینکه همت خودمان را چند برابر کنیم؛ کار را متراکم‌تر و پرتلاش‌تر کنیم. من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذارى میکنم. به امید اینکه در بخشهاى مختلف، بخشهاى اقتصادى، بخشهاى فرهنگى، بخشهاى سیاسى، بخشهاى عمرانى، بخشهاى اجتماعى، در همه‌ى عرصه‌ها، مسئولین کشور به همراه مردم عزیزمان بتوانند با گامهاى بلندتر، با همت بلندتر، با کار بیشتر و متراکم‌تر، راه‌هاى نرفته‌اى را بپیمایند و به هدفهاى بزرگ خود ان‌شاءاللَّه نزدیکتر شوند. ما به این همت مضاعف نیازمندیم. کشور به این کار مضاعف نیازمند است.

باید به خداى متعال توکل کنیم؛ از خداى متعال استمداد کنیم و بدانیم که زمینه براى کار، زیاد است. دشمنان، دشمن علم و ایمان جامعه‌ى ما هستند. علم و ایمان را به صورت مضاعف در میان خودمان باید تقویت کنیم. ان‌شاءاللَّه راه‌ها هموار خواهد شد؛ موانع، کوچک خواهد شد و کمک الهى و نصرت الهى، ملت ما و کشور ما و مسئولین ما را همراه و زیر سایه‌ى خود خواهد داشت.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌



نظرات کاربران ()


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

سایت جدیدم
شرط مدیریت بر دیگران
عملیات روانی در فاطمیه
جزئیاتی از پشت پرده راه اندازی یک تلویزیون اپوزیسیون
هجدهم فروردین سالروز شهادت رحمان شرفخانی
یک هموطن مسیحی در مناطق عملیاتی مسلمان شد
راهکار رهبرانقلاب برای مساله حجاب
جهاد اقتصادی از دیدگاه مقام معظم رهبری از سال 1370
بازی تب (تحلیل و بررسی بازیهای رایانه ای و ویدئویی)
نشانه نفاق (برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری)
اتاق اسرارآمیز
عید نوروز در میان مسلمانان، روز رجوع به خود و تقرب به خداست
پنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص) - بخش دوم
پنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص)
آموزش قرآن در امامزادگان؛ گام سازمان اوقاف در تربیت قرآنی کودکان
[همه عناوین(184)][عناوین آرشیوشده]
یکشنبه 103/9/4


برگزیده ها
عکس شهید شرفخانی [120]
*تشکیل حکومت قرآنی منتج شود [5]
*غفلت از میراث معنوی ایران زمین [1]
*جشن وقف کتاب [4]
*مباحث تربیتی با کمک آیات مرتبط قرآنی به نوجوانان [13]
*بزرگترین ستم به فرهنگ وقف در دوران پهلوی [3]
*آغاز وقف کتاب از مساجد [1]
*با وقف یک نسخه قرآن می توان توطئه را خنثی کرد [3]
* با موقوفه خواری مبارزه می کنیم [1]
*مردم به جای وقف به صدقات روزانه روی آورده اند [2]
*وقف را به عنوان یک تکنیک مالی ثبت [2]
*اعطای جوایز به 35 هزار نفر [3]
*حضور پرشور جوانان در عرصه های قرآنی [1]
*حامیان فتنه در شورای شهر تهران؟ [27]
* ویژه نامه بعثت خون
[آرشیو(104)]

بریده ها
.
.
.
.
.
.
.
*فـتـنــه مــشــایـــی
*همت مضاعف،کار مضاعف
*آیت الله مکارم:اطاعت از حکم حکومتی بر مراجع هم واجب است
*ویژه نامه 6 تیر( ترور مقام معظم رهبری)
*تأملی در دعای ماه رجب
*احادیث منتخب رهبر معظم انقلاب در درس خارج
*(عکس) همت مضاعف کار مضاعف
*روز طبیعت و چنگال خرافه
* آرایش جنگی بگیرید رفقا!
* مناظره عقل و عشق
* خدا را بنگرید که چه مى کند
* بیماری های قلب ( عکس)
* جشن بگیرید چون مسلمان زندگی می کنید
* تعجب کردم
- ویژگی های آیت الله العظمی بهجت
- من امانتی از جانب خدایم
- نکات اخلاقی از زبان رسول اکرم(ص)
- دل همه مان را آتش زد
- دستور توفیق تهجد وگشایش کار
- توصیه های اخلاقی حضرت آیت الله سید علی قاضی (ره)1
- گاوصندوق
*حل مشکل علمی توسط امام زمان(عج)
* خواهان ملاقات دوست
* پوشش بهتر2
* پوشش بهتر1
* کلیپ های دفاع مقدس
* عکس شهید حاجی قلی زاده (دادستان خوی)
* پای صحبتهای یک خواننده
.
*خواهان ملاقات دوست
.
*سوالات بی پاسخ از میر حسین موسوی
.
*لذت و افتخار میرحسین موسوی !
.
*دو سوال خاتمی از مراجع عظام تقلید
.
*تاملى در مسئله دعا 1
.
*تاملی در مساله دعا 2
.
*فضیل، از راهزنی تا زاهدی
.
*خانم‏هاى بى‏حجاب ایرانى
.
*اهمیت حجاب از زبان حضرت زهرا
.
*سیاست یهودی سازی
.
*خاطرات یوسفعلی میرشکاک
.
*27دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم (1)
.
*27دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم (2)
.
وصیت نامه خواندنی

بخش های جنبی سایت
* نکات اخلاقی وعرفانی
* خاطراتی از شهدا
* حدیث ناب
* چند دستورالعمل اخلاقى از حضرت آیت الله العظمى بهجت
*اصل کفر و ریشه آن
سیره بزرگان
*روزه‌داران نمونه
* وصیت نامه شهید رحمان شرفخانی

سرمشق  /  وب نوشت احمد شرفخانی

سایتها و وبلاگها
- پایگاه اینترنتی حمید رسایی
- خبرگزاری فارس
- وبلاگ شخصی طالبی نیا
- خاطرات شهدا
- رجا نیوز
- بچه های قلم



@ پست الکترونیک



- کل بازدیدها:383170 بازدید
- امروز :124بازدید
- دیروز :145بازدید