خانمهاى بىحجاب ایرانى
مدیرى مىگفت: «در سالهاى قبل، مدتى مسئول دفتر هواپیمایى ملى جمهورى اسلامى ایران (هما) در ترکیه - شهر استانبول - بودم. مطابق وظیفه شرعى و ادارى، بایستى فضاى کار و رفتارمان به گونهاى مىبود که هر گاه کسى وارد مىشد، احساس کند محیط کار ما، رنگ و بوى اسلام اصیل را دارد و کارکنانش واقعاً مسلمان و مخلص هستند.
قبل از مدیریت من، پشت شیشه ورودى و داخل تالار(سالن)، چند جانوشته بودند: ورود بىحجاب ممنوع! پس از چند روز متوجه شدم که عدهاى از مسافرانى که براى تهیه بلیت مىآیند و اکثرشان هم ایرانیان مقیم خارجند، ابتدا بدون حجاب و برخى خیلى بدتر با شلوارک و پیراهنهاى رکابى و یقه باز مىآیند جلوى دفتر و یک روسرى و مانتو از کیفشان بیرون مىآورند و مىپوشند و بعد داخل شده، بلیت مىخرند و بر مىگردند و سپس همان لباسها را به دوستان دیگرشان قرض مىدهند تا آنان نیز بدینوسیله بلیت بخرند!
شاید هم عدهاى در آن جا و جاهاى دیگر نظیر آن، روسرى و مانتو عاریتى و کرایهاى را موقتى مىپوشند و بعد بلافاصله به صورت اول در مىآیند؛ چون ظاهراً به حجاب اعتقادى ندارند و گاهى به حجابداران عناد مىورزند. چارهاى اندیشیدم و دستور جمعآورى دستورات مستقیم و آمرانه مربوط به حجاب را دادم و در عوض، به کارمندان سفارش کردم که هر کس را که حجابش خیلى بد بود، به اتاق من راهنمایى کنند و بگویند که بلیت تو آن جاست.
بدین ترتیب، همین که یک خانم ایرانى بدحجاب وارد اتاقم مىشد، فورى به احترام او از جا برمى خاستم؛ چاى یا قهوه را شخصاً جلویش مىگذاشتم و او مىگفت: با رئیس کار دارم و مرا با پیش خدمت اشتباه مىگرفت و مىگفتم: خودم مسئول این جا و در خدمت شما هستم و کارش را به سرعت انجام مىدادم و بعد خیلى با احترام از او خواهش مىکردم که اگر مایل است، اجازه بدهد چند کلمه غیر از موضوع بلیت خریدن، با وى صحبت کنم که اکثراً موافقت مىکردند و من با زبانى پرمهر و احترامآمیز و آوردن مثالهاى مختلف از وى خواهش مىکردم که در صورت امکان، در محیط دفتر و هواپیمایى، به خاطر احترام به اعتقادات دیگران، حجاب را رعایت کند. آنها وقتى با این همه احترام و محبت روبهرو عمومى شدند، با میل خود قبول مىکردند و روز به روز تعداد مراجعان بدحجاب کمتر شد.
یک روز وقتى با یکى از همین خانمهاى بىحجاب ایرانى صحبت مىکردم، صداقت مرا که دید، کیفش را باز کرد و جا نماز و مهرش را به من نشان داد و گفت: راستش من هم چندان علاقهاى به بى حجابى در این مکان نداشتم؛ اما به خاطر همرنگ شدن با جماعت و ترس و ملامت دوستان و آشنایان، بى حجاب شدم و هق هق زد زیر گریه و عذر خواهى کرد و همان جا روسرىاش را که همراه داشت، پوشید و گفت: اگر همه مأموران مثل شما با آدم رفتار کنند، هیچ کس لج نمىکند؛ اصلاً اخلاق اسلامى و نهى از منکر همین است که شما عمل مىکنید... .
به آن عزیر عرض کردم که دقیقاً همین است که مىگویید. در کشور به ظاهر لائیک ترکیه (هر چند اکثر آن مسلمان هستند)، از اروپایى شدن و ترقى، آنها بىبند و بارى و بى حجابىاش را تقلید مىکنند. چنین برخوردهاى متین و محبتآمیز اسلامى با هموطنان فریب خورده وسست اعتقاد، مىتواند چهره معتدل و زیبایى از ا خلاق ناب اسلامى را به نمایش بگذارد و آنانى را که آماده هدایتند؛ به راه راست برگرداند. انسان، فطرتاً، صداقت، پا کى و راستى و خداجویى را دوست دارد و اگر کسى بتواند نیازهاى روانى آدمیان را از راه صحیح ارضا نماید، اکثر گمراهان به فطرت پاک خود، یعنى خدا پرستى، راستگویى و صداقت باز مىگردند و به قول یونگ، روان شناس مشهور، «جدایى از خدا، به منزله جدایى از فطرت خویشتن است».
وقتى با کلمات محبتآمیز و منطقى به کسى کمک مىکنى تا وجدان و فطرت پاک خود را بیابد و بدان روى آورد و با آن آشتى کند، در واقع او را با اصالت خودش آشتى داده، برایش همراز و همراهى مطمئن یافتهاى و آن همراه همیشگى، خداى یگانه و نیروى ایمان مىباشد که گمشده هر گمراهى است. امام جعفر صادق(ع) مىفرماید: «کاملترین مردم از جهت ایمان، خوش اخلاقترین آنها است».
نظرات کاربران ()
سایت جدیدمشرط مدیریت بر دیگرانعملیات روانی در فاطمیهجزئیاتی از پشت پرده راه اندازی یک تلویزیون اپوزیسیونهجدهم فروردین سالروز شهادت رحمان شرفخانییک هموطن مسیحی در مناطق عملیاتی مسلمان شدراهکار رهبرانقلاب برای مساله حجابجهاد اقتصادی از دیدگاه مقام معظم رهبری از سال 1370بازی تب (تحلیل و بررسی بازیهای رایانه ای و ویدئویی)نشانه نفاق (برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری)اتاق اسرارآمیزعید نوروز در میان مسلمانان، روز رجوع به خود و تقرب به خداستپنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص) - بخش دومپنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص)آموزش قرآن در امامزادگان؛ گام سازمان اوقاف در تربیت قرآنی کودکان[همه عناوین(184)][عناوین آرشیوشده]
این وب سایت از نگاه شخصی بوده وهیچ ارتباطی به جایگاه حقوقی بنده ندارد