در ایام سیامین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی قرار داریم. انقلابی که شروع آن به رهبری حضرت امام خمینی(ره) به صورت فرهنگی آغاز گشت و اکثر فعالان و پیروان این عرصه مانند بهشتی ها، مطهری ها و فرهیختگان و علماء حوزههای علمیه همه صبغه فرهنگی و شاکله فکریشان انسانهای فرهنگی بود و به تعبیری ادبیات انقلاب، ادبیات فرهنگ غنی اسلامی بود در پیروزی انقلاب اسلامی آنچه باعث شده بود تا ملت ایران با وجود اطلاع از خطرات و مشکلات رو در رو با سلطنت شاهنشاهی مقاومت و ایستادگی کنند و آگاهانه این عرصه را بپذیرند این بود که رهبران و پیشروان مذهبی و سیاسی مخالف رژیم پهلوی، عموماً از فرهیختگان و متفکران جامعه ایران بودند به همین خاطر با فعالیتهای فرهنگی قاطبه مردم را با آگاهی و اطلاع از اهداف حضرت امام(ره) همراه خود کرده و مردم نیز مخاطرات این همراهی را به جان خریدند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولتهای مختلف و عملکرد آنان در عرصههای فرهنگی مرا بر آن داشت تا مروری بر حوزه فرهنگ داشته باشیم.
ایام جنگ تحمیلی و دفاع مقدس رویکرد عرصه فرهنگ را به سمت ارزشهای اسلامی و جهاد و شهادت برد تا جایی که جبهههای حق علیه باطل به عنوان دانشگاه خودسازی نام گرفت و اما بعد از اتمام جنگ تحمیلی آقای هاشمی رفسنجانی سکانداری دولت را به عهده گرفت ایشان به واسطه این که مهمترین مشغله ذهنی دولت خود را، حوزه سازندگی و تحولات اقتصادی قرار داده بود توجه چندانی به حوزه فرهنگ نداشت و این کوتاهی، باعث احیای مجدد تفکر سکولار در ایران شد؛ یعنی جریانی که در دوران انقلاب اسلامی و ایام جنگ تحمیلی عملاً حرفی برای گفتن نداشت و از عرصه فرهنگی طرد شده بود، اما جریان سکولار در این دوره توانست وارد میدان شود و در پایان دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی کاملاً زنده و احیا شد.
اما در دوره آقای خاتمی رویکرد فرهنگی دولت به جهت سکانداری مدیران خودباخته باعث شد وضعیت فرهنگی کشور نامطلوب و جریان سکولار یکه تاز میدان شود. در این میان نیروهای ارزشی و معتقد متوجه خطر این واقعیت شدند و به صورت خودجوش وارد صحنه شدند و تلاشهای زیادی جهت جبران کوتاهیها و کم کاریهای دولت کردند اما متأسفانه بهره برداری جریان سکولار از فرصت به دست آمده در درون دولت به مراتب بیش از فعالان و نیروهای مسلمان بود. وضعیت مدیریتی تا جایی رسیده بود که سعی داشتند آنچه در عصر رضاخان با اعمال زورایدهها را انجام دادند اینها با لطافت و ظرافت خاصی در صدد اجرایی کردن بودند، اما به جهت مواضع روشنگرانه مقام معظم رهبری و تعارض اصلی تفکر و فرهنگ سکولار با بنیانهای مذهبی دینی و عرفی در جامعه ایران، تلاشها عقیم و ناکارآمد ماند و عملاً طیف نیروهای گسترده اجتماعی دوم خرداد را آرام آرام از دست دادند و قاطبه مردم راه دیگری را انتخاب کرد.
اتفاقی که در سوم تیر 84 رخ داد نشان داد رویکرد جامعه بازگشت به شعارهای اصلی انقلاب و اسلامگرایی است.
معتقدم حساسترین دوره برای عرصه فرهنگ دوره مدیریت دکتر احمدی نژاد است چرا که بعد از دورههای مدیریت فرهنگی نامطلوب در کشور رویکرد مردم به دولت مکتبی و ارزشی، باید فرهنگ از مظلومیت واقعی خود که مقام معظم رهبری بدان اشاره کرد بیرون بیاید، اما سه سال از عمر این دولت هم گذشت باید قبول کرد که رویکرد فعالیتهای فرهنگی واقعاً تغییر یافته است و اهتمام جدی دولت در عرصه فرهنگی کاملاً مشهود است، اما سه نگرانی مهم هنوز باقی است:
1- نبودن استراتژیک در حوزه فرهنگی یعنی برنامهای دراز مدت، اساسی و مبنایی و براساس یک فکر سازمان یافته ارشد.
2- گماردن مدیران غیر فرهنگی در پستهای حساس و یا گماردن نیروهای فعال و معتقد، اما متأسفانه غیر مدیر در جایگاههای مدیریت فرهنگی.
3- فراهم نکردن بسترهای مناسب جهت استفاده کردن از همه نیروهای اجتماعی فعال و نخبگان فکری و فرهنگی در سطح کشور.
13/11/87