فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مهشکن لازم است که همان بصیرت است... مقام معظم رهبری . . .
فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مهشکن لازم است که همان بصیرت است... مقام معظم رهبری . .
چهاردهمین فردی بود که اسلام آورده و از اصحاب رسول خدا شده بود. در جاهلیت هم شراب را بر خود حرام کرده بود.عثمان بن مظمون، فرزند حبیب بن وهب، مردی بزرگ و پارسا بود.1***بیشتر اوقات ساکت بود؛ اگر هم سخنی میگفت، سخنش چنان مغزدار و سرشار از حقیقت بود که دیگر مجال سخن برای گویندگان باقی نمیگذاشت.این صحابی بزرگوار، بندهای عابد و زاهد بود. روزها روزه میگرفت و شبها عبادت میکرد.2***آزار قریش بر مسلمانان به اوج خود رسیده بود. مسلمانان در رنج و زحمتی طاقتفرسا بودند. عثمان بن مظعون که میدید چگونه همدینانش شکنجه میشوند و تحت تعقیباند، طاقت نیاورد که خود در پناه ولید بن مغیره، مرد سرشناس قریش باشد و متفاوت با همکیشانش. نزد ولید رفت؛ ابتدا به خاطر پناه دادنش از او تشکر کرد، سپس گفت: «من پناهندگی خود را پس میگیرم.» ولید بن مغیره با تعجب پرسید: چرا؟ بستگان من به تو آزار رساندهاند؟عثمان گفت: نه؛ میخواهم در پناه الله باشم، نه در پناه غیر او. بیا به مسجدالحرام برویم و همان طور که من آشکارا در امان تو درآمدم، در بین مردم اعلام کن که حق امان خود را پس گرفتهای.هر دو به مسجدالحرام رفتند و پایان پناهندگی عثمان را به مردم اعلام کردند.3***در پناه اسلام درآمده بود و به همه اعلام میکرد که خدا تنها پناهگاه همه، و نعمتهای بیپایان بهشتی، برای بندگان نیکش است.با لبید بن ربیعه، شاعر نامی جاهلیت، بر سر یک مصراعش که در آن، تمام چیزها را زوال پذیر دانسته بود، درگیر شد. دیگران در دفاع از لبید، عثمان را کتک زدند و چشمش را کبود کردند. ولید بن مغیره که عثمان از پناه حمایتش درآمده بود، نزد عثمان آمد و گفت: «برادرزاده! اگر در پناه من بودی، چشمت چنین روزی را نمیدید».عثمان گفت: به خدا چشم دیگرم که سالم مانده، در راه خدا نیاز به چنین صدمهای دارد. من در جوار بزرگتر و نیرومندتر از تو هستم.4***از دنیا که رفت، پیامبر به منزلش آمد و در حالی که اندوهناک بود، فرمود: سائب،خدا رحمتت کند.» سسپس خم شد و بر صورتش بوسه زد؛ آن گاه که سرش را بلند کرد، اطرافیان چشمان مبارکش را پر از اشک دیدند.حضرت بر بدنش نماز خواند و او را در بقیع دفن کرد. نخستین کسی بود که بر بقیع دفن شد. پیامبر، سنگی بر قبرش نهاد تا اثرش بماند.پیامبر خدا گهگاه قبر او را زیارت میکرد.5***پیامبر هم به مقام نیکوی او در ایمان، صحّه گذاشته و در فوت دختران خود، رقیه و زینب فرمود: «دخترم به سبقتگیرنده نیکوکار از ما، عثمان بن مظمون، پیوست».6
نظرات کاربران ()