بثّ الشکوی
تو کسی نیستی آخر، نه مرادی، نه مرید
نه معاویه، نه مولا ، نه حسینی، نه یزید
تو یکی هستی مثل همه لبریز خلل
این همه خبط و خطا از تو بعید است بعید
از تو و خیل شمایی که شمایید هنوز
که نه اویید و نه خویش اید، گرفتار من اید
که شما دل نسپردید به همراهی عشق
که شما بر سر آنید فقط دل ببرید
که شما گوش ندادید به حرف شهدا
که شما رحم نکردید به فرزند شهید
دل ندادید به سالاری آن روح رها
پی نبردید به سرداری آن راز رشید
شعر من بازی سبز خط و نقاشی نیست
خاک ایران همه بوم است، خجالت بکشید
نه بلندید و نه پست اید و نه طاقید و نه جفت
نه امیرید و نه میرید و نه عبد و نه عبید
دین و دنیای شما بازی با خون خداست
بیش از این نقشه به میدان محرّم نکشید
چوب خشکی که به خود رنگ زند نیست درخت
سبز باشید به شرطی که کمی سبز شوید
دل تان سبز، اگر سبزید سرهاتان سبز
سبز مانید و بمانید همه سرخ و سپید
اگر ایرانی آزاده شمایید درود
روزهاتان همه در شادی و شب هاتان عید
علیرضا قزوه - 23آذر 1388
نظرات کاربران ()
پوشش بهتر2
قسمت دوم مقاله
ب ) ناگفته هاى بایسته
1. نقاشى خدا
زن از بزرگ ترین نقاشى هاى خداست . در سراسر وجود او قدرت نمایى آفریدگار پیداست .
وجود او چون کاخى با هزاران نقاشى حیرت آور است که برخى نمایان است و بیش از آن ، غیر نمایان . بینندگان وى چون مجذوب و مدهوش ظواهر او شوند، از بیشتر، مواهب نهفته او غافل مى مانند. از طرفى ، آنچه به جنبه پیداى او مربوط مى شود، در نگاه سطحى و براى ساده اندیشان ظاهربین ، چشمگیرتر از جنبه هاى ناپیدا و غیرمادى اوست . بر این اساس ، وقتى قرارداد اجتماعى ، بر ناپوشیدگى ، بى حجابى و کم حجابى استوار مى گردد و معیار ارزش و احترام و توجه به زن ، خصوصیات نمایان او یاد مى شود، آنچه حقیقت زن را تشکیل مى دهد، رفته رفته فراموش مى شود و نظام اجتماعى و سیاسى حاکم بر جامعه و چه بسا نظام خانواده ، از درک وجود چنین استعدادهاى غیرمادى براى زن عاجز مى ماند و آن را نمى پذیرد و هر گاه فرد یا فرهنگى خاص بخواهد همان استعدادهاى ظاهر زن را با طرح حجاب ، در پوشش قرار دهد و براى آن ضابطه و محدودیت تعیین کند، از سوى همگان - حتى زنان - طرحش مخالف آزادى زن یاد مى شود.
از همین رو، در جوامع غیرمعتقد به حجاب ، مفهوم مادرى ، رابطه فامیلى ، فرزند آورى و عشق به همسر و خانواده ، از مفاهیم برچیده و بى معناست . در چنین جامعه اى زن که نیمى از وجود خود را گمشده یا فراموش شده مى پندارد، چاره اى جز روى آورى به نیمه پیداى خود نمى بیند. پس تا مى تواند فقط بدان بخش از وجودش بها مى دهد که در جامعه ، هویت او را بر اساس آن مى شناسد. پس براى نیل به پذیرش اجتماعى و مصون ماندن از تحقیر، از معتقدات خود که گویاى جنبه هاى معنوى اوست فاصله مى گیرد.
2. پوشش زنان ، مهار مردان
آنچه از مجموع تحقیقات و مطالعات و نیز از مفاد آیات قرآن و روایات به دست مى آید، این است که پوشش زن پیش از آن که زن را در تنگنا و محدودیت قرار دهد، قدرت مرد را در سودجویى از زن محدود مى سازد.اگر چه زن بار حجاب بر دوش دارد، هیبت و قدرت آن بر دوش مرد بیشتر سنگینى مى کند.
بر خلاف تصور عامیانه که مى پندارند چون زن هوس انگیز و فتنه جوست باید پوشیده اش داشت ، به نظر مى رسد این سفارش تنها به سبب فتنه آفرینى او نیست ، بلکه چون مرد در برابر جاذبه هاى جنسى زن شکیبا نیست از زن خواسته شده است تا از نمودن اندام ناپوشیده خود به مردبپرهیزد. بنابراین ، محدودیت حجاب ، در واقع پیش گیرى از بهره جویى هاى بى رویه اى است که از سوى مردان دنبال مى شود، نه در تنگنا قرار دادن زن .
3. شهامت و هراس زن
به ادعاى برخى ، بانوان معتقد به پوشش از حضور در مجامع عمومى هراس ندارند و برعکس ، زنان بدون حجاب بدون ترس و اضطراب ، دوشادوش مردان به فعالیت مى پردازند. آیا به راستى ناپوشیدگى ، امنیت و شهامت بیشترى نصیب زن مى نماید؟
اگر بیمناکى از تماس با بیگانه را نشان شهامت و احساس امنیت بدانیم ، باید زنان بدکار را از شجاعان روزگار برشمرد! گفتگو و تماس بسیار زن با بیگانه ، رفته رفته شرم او را مى کاهد یا از بین مى برد. نمى توان گفت که از نظر اجتماعى ، خطرها و نابسامانى هاى اخلاقى از زنانى که گفتگو و تماس بیشترى با مردان بیگانه دارند، برطرف شده است ، بلکه آنها خطر را کمتر احساس مى کنند؛ هر چند به قوت خود باقى است .
افزون بر این ، شهامت در برقرارى روابط با مردان بیگانه ، فضیلت براى زن نیست . کم نبوده اند زنانى که در اثر همین ویژگى ، آسیب هاى جبران ناپذیر دیدند و دیگران را هم به تباهى فروانداختند.
از طرفى ، احساس ناخشنودى بانوان پاک از تماس با بیگانه ، برگرفته از احساس ناامنى و اضطراب نیست ، نتیجه تفکر عمیق در ضرورت این روابط و نشان هوشیارى براى حفظ خویشتن و دیگران است .
4. شرم ناپسند و حیاى پسندیده
به فرموده حضرت محمد علیه السلام ، حیا دو نوع است : یکى از پاکدامنى و عقل است و دیگرى از حماقت و ضعف ، حیاى پسندیده سبب مهار ارادى رفتار، به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران است و شرم نوعى حالت هیجانى است که فرد به طور غیرارادى ، از انجام کار یا اظهار عقیده یا حضور در میان حمع ، خوددارى مى کند.
حجاب ، نشان حیا و عقل زن مسلمان است ، نه عاملى براى منزوى ساختن او از مردم و هراسناک ساختنش از مردان . پرهیز زنان از غیر ضرورى با مردان نباید سبب شود که آنها هنگام ضرورت نتواند از خقوق و حریم خود دفاع کنند و در برخورد با بیگانه ، دچار شتاب زدگى و ترس و تسلیم شوند.
5. دشوارى هاى حجاب
نمى توان انکار کرد که پوشیدن لباس بیشتر، دشوارتر از کم پوشیدن است ، ولى دشوارى ها و نابسامانى هاى اخلاقى ، روانى و اجتماعى که در اثر ناپوشیدگى پدید مى آید بسى افزون تر، سهمگین تر و تباهى آورتر از سختى پوشش بهتر است . آن اندازه که بى حجابى براى زنان محرومیت و دشوارى پدید آورده ، حجاب ، محرومیت ایجاد نکرده است . بیمارى هاى تناسلى ، دخترربایى ، خودکشى ، مدپرستى ، تزلزل و تلاشى نظام خانواده و انحرافات جنسى ، محصول بى حجابى است یا پوشیدگى ؟
زحمت طبیعى پوشیدگى انکار نمى شود، اما نسبت به آنچه با این زحمت حفظ مى شود نباید آن را زحمت یاد کرد؛ چنان مخارجى را که براى حفظ جواهرشان صرف مى کنند، در برابر فایده اى که از آن کار به دست مى آورند، ناچیز مى شمرند.
( حجة الاسلام یوسف غلامى )
1- براى آگاهى بیشتر به کتاب راز یک فریب ، از همین نویسنده مراجعه فرمایید.
2- زیگموند فروید، روان پزشک اتریشى (1856-1939 م ).
3- ر.ک : روان شناسى ، زیگموند فروید.
4- برتراند آرتور ویلیام راسل ، فیلسوف معاصر انگلیسى (1872-1970 م .)
5- حجاب و آزادى ، ص 117 و 118.
6- گزارش کانال TFI ساعت یک بعدازظهر، 18 اوت 1984 م . (انبوه این گزارش ها را در کتاب آیین بهزیستى اسلام ، احمد اردوبادى ، ج 3 بیابید.
7- ر.ک : عوامل فساد و بدحجابى و... احمد رزاقى .
8- سیماى تمدن غرب ، مجتبى موسوى لارى ، ص 98 - 105.
9- در این باره ، به کتاب : جلوه نمایى زنان و نگاه مردان . از همین نویسنده مراجعه فرمایید. در این کتاب ، عوامل و انگیزه هاى بى توجهى زنان و دختران به حجاب ، از نظر روان شناختى و جامعه شناختى مورد بررسى قرار گرفته است .
10- مستدرک الوسایل ، کتاب النکاح ، باب 117، ج 15.
11- با استفاده از فرموده رسول خدا صلى اللّه علیه و آله . (وسایل الشیعه ، ج 14، ص 10.)
12- سوره نور، آیه 31. 283- ر.ک : لغت نامه دهخدا.
نظرات کاربران ()
پوشش بهتر
(ویژه دختران و زنان جوان )
قسمت اول
دشوارترین موضوع در بیان پیامدهاى ناپوشیدگى زنان ، یادکرد مطالبى است که طرح آن براى بانوان داراى همسر، سودمند است ، اما براى دوشیزگان نه تنها سودمند نیست ، موجب بدآموزى است ، از طرفى ، نمى توان دوشیزگان را بدون بیان آن مطالب ، به درستى به فلسفه پوشش زن معتقد ساخت .(1)
سال هاست که در محافل علمى ، به نام طرفدارى از حقوق زن جنجال برپاست . شواهد، حکایت از آن دارد که انگیزه آن کوشش ها تاءمین امنیت و آرامش براى زنان نیست . شگفت آور آن است که بسیارى از همایش هاى جانبدارى از حقوق زن ، با حمایت مردان دنبال مى شود. شاید در این گردهمایى ها، مردان عرصه سیاست - بیش از زنان - به اهداف خود نزدیک مى شوند و زنان - بیش از پیش - در طرح هاى استعمارى گرفتار مى آیند.
طرح فروید(2) - به هر انگیزه که اظهار شد - بهترین بهانه براى استعمار زنان از سوى سیاست پیشگان عرصه اقتصاد بود. به اعتقاد وى :
خویشتن دارى و تقواى دینى در برابر میل جنسى ، گناهى نابخشودنى و جنایت به بشریت و جامعه و تاریخ است .(3)
راسل (4) با تاءثیرپذیرى از اندیشه هاى فروید، مى گوید:
اگر برهنگى مد روز مى شد مسلما مردان از دیدن بدن برهنه یک زن تحریک نمى شدند.
در نتیجه ، آنان آرام مى گرفتند، و زنان به امنیت دست مى یافتند و دیگر به هیچ زنى تعرض نمى شد و رنج غریزه ، هیچ مردى را نمى آزرد.
زمانى از پیروى این طرح ها نگذشته بود که نشریات رسمى آمارى آمریکا از حوادث هولناکى خبر دادند که حکایت از آن داشت که ارقام تجاوزات به زنان و دختران و حتى خردسالان ، در طول سال هاى قبل از نظریه فروید و بعد از آن ، تقریبا پنجاه تا صد برابر افزایش داشته است .(5)
هر چه زمان بر آن نظریات مى گذشت ، واهى بودن آن بیش از پیش روشن مى شد. با برهنگى زنان ، نه هیچ زنى به امنیت نایل آمد و نه هیچ مردى به آرامش دست یافت . مرزهاى اخلاقى میان زن و مرد فرو ریخت و راه گسترش زشتى هموارتر گشت . کامجویى هاى آزاد، نسل جوان را به اسارت گرفت ، خانواده را فرو پاشید و صدچندان ارزش زن را فروتر از گذشته گردانید. گسترش ناامنى سبب شد که سالانه تنها در فرانسه بیش از 000/300 دختر یا زن مورد تجاوز قرار گیرند.(6)
و در آمریکا (سال 1961 م .) 400 هزار کودک نامشروع متولد گردد.(7) در برابر هر شش هزار ازدواج ، دو هزار طلاق صورت گیرد(8)، یعنى یک سوم ازدواج ها به جدایى انجامد.
با طرح برهنگى زنان ، زن از ریاست خانه و حاکمیت بر قلب همسر و فرزندانش ، به استخدام کارخانه در آمد. صاحبان سرمایه پس از فریب زن ، به امید دست یابى وى به آزادى و امنیت ، با تزیین اندام وى و تاءکید بر تبلیغ فراوان به ارزش هاى ظاهرى او کوشیدند تا دیگر ارزش هاى آسمانى زن فراموش شود و از همه آنچه آفریدگار به زن هدیه کرده است براى افزودن سرمایه هاى خود بهره جویند. زن از نگاه آنان ، نیروى کار ارزان است . آنان با مسئولیت سپارى به زن ، هم از خصایص وجود او بهره مند شدند و هم با رونق بخشیدن به محیط کار، مهار مردان را بیش از پیش در دست گرفتند. رفته رفته سرنوشت زن به آن جا رسید که در مراکز رسمى روسپى گرى ، به استخدام گرفته شد و اندام ناپوشیده او عامل رواج مجلات و فیلم هاى ضداخلاق گردید.
الف ) وجود ناشناخته زن
نخستین وظیفه کسانى که مى خواهند درباره شخصیت زن و وظایف او اظهار کنند، شناخت خصوصیات روحى و جسمى زن ، عوامل تمایزآفرین میان او و مرد و نیز شناسایى عوامل میل جنسى میان آن دو است . ضرورى تر از بیان فلسفه حجاب ، شناساندن زن به خود اوست .
دختر و زنى که نداند با پوشش خویش مى خواهد از چه محافظت کند و او چیست و کیست که این همه براى تقدس و پاکى و حفاظت از وى باید کوشید، حجابش دوامى ندارد و با کمترین فشار یا تبلیغ ، از آن فاصله مى گیرد و آن را عادت موروثى ملى یاخانوادگى و مایه زحمت مى شمرد.
اشتباه فروید - چنان که خود او در اواخر عمر اعتراف کرد - نشناختن حقیقت غریزه جنسى زن و مرد بود که نتوانست دریابد که تعیین تمایز میان زن و مرد، محدود سازى زن نیست ، بلکه کوشش براى استفاده هر چه صحیح تر از وجود اوست ؛ چنان که عایق دور سیم برق داراى چنین نقشى است .
در بر شمارى خصوصیات روحى و جسمى زن و شناخت صحیح غریزه زن و مرد باید به این ویژگى ها اشاره کرد:
1. کانون دلربایى
آفرینش ، نشان از آن دارد که عوامل دلربایى در وجود زن چنان انبوه است که مرز نمى شناسد و خود وى نیز از این قدرت به خوبى آگاه است . اگر زن از تربیت دینى فاصله بگیرد، بى درنگ خواهد کوشید تا جلوه نمایى و دلبرى ، به آنچه روا بداند یا نداند، دست یابد.(9)
بدین سبب است که حضرت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود:
پس از رحلت خود، هیچ فتنه اى را براى مردان زیان بارتر از فتنه زنان نمى بینم .(10)
تربیت دینى به زن مى آموزد که جاذبه هایش براى حفظ همسر و گرمى محیط خانواده و توسعه میان محبوبیت اوست و همین نیروست که مرد را به تشکیل خانواده علاقه مند مى سازد و از بى مسئولیتى و گناه مى رهاند.
2. خوش بینى و زودباورى
زن ، دریاى عاطفه است و امیدوار به وعده ها. آموزش هاى ملامت آمیز، سریع تر از مرد، بر او تاءثیر مى نهد و اظهار علاقه ، بى درنگ در جان او رسوخ مى کند و پایدار مى ماند.(11)
خوش بینى و زود باورى او سبب مى شود که در پى اظهار علاقه هر بیگانه اى ، بدون تردید در صداقت اظهار کننده ، آن باور کند و فریفته هوس گردد. اعتقاد به پوشش ، راه نفوذ به قلب زود باور زن را مى بندد و از آسیب هاى حفظ مى کند.
3. در محافظت خدا
در جهان آفرینش ، هر موجود ظریف و ضربه پذیر پوششى آسیب ناپذیر قرار داده شده است . شاید هیچ موجودى در جهان ضربه پذیرتر از زن نباشد او در پوشش مناسب ، از تهییج و تحریک نظر افراد مى پرهیزد و طمع هوس بازان را از خود دور مى سازد .
4. وجود جاذبه ها
وجود جاذبه هاى غریزى در مرد و زن سبب مى شود که با گسترش روابط آزاد میان آنان بدون رعایت حدود اسلام ، تمایلات و کشش هاى درونى شان بیدار، و حریم خانواده ، محدودیت هاى عقل پسند اصول اخلاقى و آداب دینى نادیده انگاشته شود و همین امر زمینه ساز انبوهى از انحرافات و آسیب ها گردد.
5. تفاوت زنان در نگاه مردان
در نگاه مردان ، زنان به سبب تفاوت هایى که با یکدیگر دارند ( سیما، آهنگ صدا، تناسب اندام و... از نظر عاطفى و جاذبه ها و اخلاق زناشویى نیز با یکدیگر فرق دارند. این نگرش هر چند هر چند از سرشت مردان سرچشمه نگیرد، واقعیتى انکارنشدنى است و با تاءثیر عوامل محیطى و تربیتى شدت و ضعف دارد.
اگر زنان به پوشش اسلامى پایبند باشند، تفاوت هاى زنانه کمتر نمایان مى شود و میان آنان مقایسه اى صورت نمى گیرد. روح تنوع خواه مرد به هیجان نمى آید و عشق و علاقه هاى بى پایه در دل ها پدیدار نمى شود. رقابت ناصحیح و حسادت اوج نمى گیرد و براى هر فرد زمینه رشد و استعدادهایش فراهم مى گردد و در نتیجه ، زن به معیارهاى معنوى و کمالات اخلاقى و اجتماعى محک زده مى شود، نه به ویژگى هاى ظاهرى .
6. تاءثیرپذیرى از محیط
سرشت آدمى به گونه اى است که از محیط پیرامون خود تاءثیر مى پذیرد. آلوده سازى محیط نیز انواع گوناگون دارد و کم پوشیدگى زنان یکى از انواع آن است ، که بانویى فرا روى دیدگان جوانان محروم ، جاذبه هاى خویش را به رخ بکشد و غرایز نیمه خفته شان را بیدار سازد و به آلودگى تشویقشان کند. خداى متعال در این باره مى فرماید: به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را (از هر نامحرمى ) فرو اندازند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه به طور عادى پیداست . باید روسوى خود را بر گردن خویش (فرو) اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان و... (کسانى چون محارم ) آشکار نکنند، و پاهاى خود را(به گونه اى بر زمین ) نکوبند تا آنچه از زینت هایشان نهفته مى دارند، معلوم گردد.(12)
نظرات کاربران ()
مناظره عقل و عشق
راوی
آماده باشید که وقت رفتن است
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو... واین هر دو ،عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود . در روز هشتم ذی الحجه ، یوم الترویه ، امام حسین آگاه شد که عمرو بن سعید بن عاص با سپاهی انبوه به مکه وارد شده است تا او را مخفیانه دستگیر کنند و به شام برند و اگرنه ... حرمت حرم امن را با خون او بشکنند . آنان که رو به سوی قبله خویش نماز می گزارند معنای حرمت حرم امن راچه می دانند ؟ کعبه آنان که درمکه نیست تا حرمت حرم مکه را پاس دارند ؛ کعبه آنان قصر سبزی است در دمشق که چشم را خیره می کند . آنجا بهشتی است که در زمین ساخته اند تا آنان را از بهشت آسمانی کفایت کند ... واز آنجا شیطان بر قلمرو گناه حکم می راند ، بر گمگشتگان برهوتِ وهم ، بر خیال پرستانی که در جوار بهشت لایتناهای رضوان حق ،سر به آخور غرایز حیوانی و دل به مرغزارهای سبزنمای حیات دنیا خوش داشته اند ، حال آنکه این همه ، سرابی است که از انعکاس نور در کویر مرده دل های قاسیه پیدا آمده است . کعبه قبله احرار است . رستگان از بندگی غیر؛ اما اینان بت خویشتن را می پرستند . امام برای اعمال حج احرام بسته است و لکن اینان احرام بسته اند تا شمشیرهای آخته خویش را ازچشم ها پنهان دارند ... شکستن حرمت حرم خدا برای آنان که کعبه را نمی شناسند چندان عظیم نمی نماید و اگر با آنان بگویی که امام حسین برای پرهیز از این فاجعه مکه را ترک گفته است در شگفت خواهند آمد... اما آن که می داند حرم خدا نقطه پیوند زمین و آسمان است ، درمی یابد که شکستن حرمت حرم آن همه عظیم است که چیزی را با آن قیاس نمی توان کرد. بلا در کمینِ نزول بود و ابرهای سیاه ازهمه سو ، شتابان ، بر آسمان دره تنگ مکه گرد می آمدند و فرشتگانِ همه آسمان ها در انتظار کلام « کُن » می قرار بودند ؛ و اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون . در میان « کُن » و « یکون» تنها همین « فا » ( ف )فاصله است ، و آن هم در کلام ، نه در حقیقت . آیا امام که خود باطن کعبه است ، اذن خواهد داد که این بدعت عظیم واقع شود و حرمت حرم باخون او شکسته شود؟ ... خیر.
امام حج را با نیت عمره مفرده به پایان بردند و آنگاه عزم رحیل را با کاروانیان در میان نهادند: « الحمدلله ، ماشاءالله و لا قوه الا بالله و صلی الله علی رسوله ... مرگ ، بر بنی آدم ، چون گردن آویزی بر گردن دختری زیبا آویخته است ، و چه بسیار است وَلَه و اشتیاق من به دیدار اسلافم ، {چون } اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف ؛ و برای من قتلگاهی اختیار شده است که اکنون می بینمش . گویا می بینم که بند بند مرا گرگان بیابان ، بین نواویس و کربلا از هم می درند و از من شکمبه های خالی و انبان های گرسنه خویش را پر می کنند .» «گریزگاهی نیست از آنچه بر قلم تقدیر رفته است . رضایت خدا ، رضایت ما اهل بیت است ؛ بر بلایش صبر می ورزیم و او نیز با ما در آنچه پاداش صابرین است وفا خواهد کرد . اگر پود از جامه جدا شود، اهل بیت نیز از رسول خدا جدا خواهند شد ... آنان در حظیره القدس با او جمع خواهندآمد ، چشمش بدانان روشن خواهد شد و بر وعده ای که بدانان داده است وفا خواهد کرد . اکنون آن که مشتاق است تا خون خویش را در راه ما بذل کند و نفس خود را برای لقای خدا آماده کرده است ... پس همراه با عزم رحیل کند که من چون صبح شود به راه خواهم افتاد . ان شاءالله .»
راوی
صبح شد و بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم سفر تاریخ شد. خدایا ، چگونه ممکن است که تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده باشی که در شب هشتم ذی الحجه سال شصتم هجری مخاطب امام بوده اند ، و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی ؟ آنان را می گویم که عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ کره ارض است . هیهات ما ذلک الظن بک ـ ما را از فضل تو گمان دیگری است . پس چه جای تردید؟ راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه جا بر می خیزد. واگر نه ، این راحلان قافله عشق ، بعد از هزار و سیصد چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبیک گفته اند ؟
الرحیل ! الرحیل !
اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را !
اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را ! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند ... راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است . جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی ، و این است که ما را کشکشانه به خویش می خواند .
« ابوبکر عمر بن حارث » ، « عبدالله بن عباس » که در تاریخ به « ابن عباس » مشهور است، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر و بالاخره محمد بن حنیفه ، هر یک به زبانی با امام سخن از ماندن می گویند ... و آن دیگری ، عبدالله بن جعفر طیار ، شوی زینب کبری ، از «یحیی بن سعید » ، حاکم مکه ، برای او امان نامه می گیرد... اما پاسخ امام در جواب اینان پاسخی است که عشق به عقل می دهد ؛ اگر چه عقل نیز اگر پیوند خویش را با سرچشمه عقل نبریده باشد ، بی تردید عشق را تصدیق خواهد کرد . محمد بن حنیفه که شنید امام به سوی عراق کوچ کرده است ، با شتاب خود را به موکب عشق رساند و دهانه شتر را در دست گرفت و گفت : « یا حسین ، مگر شب گذشته مرا وعده ندادی که بر پیشنهاد من بیندیشی ؟ » محمد بن حنیفه ، برادر امام ، شب گذشته او را از پیمان شکنی مردم عراق بیم داده بود و از او خواسته بود تا جانب عراق را رها کند و به یمن بگریزد .
امام فرمود: « آری ، اما پس از آنکه از تو جدا شدم ، رسول خدا به خواب من آمد و گفت : ای حسین ، روی به راه نِه که خداوند می خواهد تو را در راه خویش کشته بیند.» محمد بن حنیفه گفت :« انا لله وانا الیه راجعون ...»
راوی
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو ، عقل و عشق را ، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد ، عشق را در راهی که می رود ، تصدیق خواهد کرد ؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست . عبدالله بن جعفر طیار ، شوی زینب کبری نیز دو فرزند خویش ـ « عون » و « محمد » ـ را فرستاد تا به موکب عشق بپیوندند و با آن دو ، نامه ای که در آن نوشته بود :« شما را به خدا سوگند می دهم که ازاین سفر بازگردی. از آن بیم دارم که در این راه جان دهی و نور زمین خاموش شود . مگرنه اینکه تو سراج مُنیر راه یافتگانی ؟»... و خود از عمروبن سعید بن عاص درخواست کرد تا امان نامه ای برای حسین بنویسد و او نوشت .
راوی
عجبا! امام مأمن کره ارض است و اگر نباشد ،خاک اهل خویش را یکسره فرو می بلعد ، و اینان برای او امان نامه می فرستند ... و مگر جز در پناه حق نیز مأمنی هست ؟ عقل را ببین که چگونه پاسخ می گوید :« آن که مردم را به طاعت خداوند و رسول او دعوت می کند هرگز تفرقه افکن نیست و مخالفت خدا و رسول نکرده است . بهترین امان ، امان خداست .و آنکس که در دنیا از خدا نترسد ، آنگاه که قیامت برپا شود در امان او نخواهد بود . و من از خدا می خواهم که در دنیا از او بترسم تا آخرت را در امان او باشم ... »
عبدالله بن جعفرطیار بازگشت ، اگرچه زینب کبری و دو فرزند خویش ـ عون و محمد ـ را در قافله عشق باقی گذاشت .
راوی
یاران ! این قافله ، قافله عشق است و این راه که به سرزمین طف در کرانه فرات می رسد ، راه تاریخ است و هر بامداد این بانگ از آسمان می رسد که :الرحیل ، الرحیل . از رحمت خدا دور است که این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد. ای دعوت فیضانی است که علی الدوام ، زمینیان را به سوی آسمان می کشد و ... بدان که سینه تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی که در آن ، چشمه خورشید می جوشد و گوش کن که چه خوش ترنمی دارد در تپیدن ؛ حسین ، حسین ، حسین ،حسین . نمی تپد ، حسین حسین می کند . یاران ! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن ، که گذرگاه است ... گذر از نفس به سوی رضوان حق . هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه ، رحل اقامت بیفکند ؟... و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا ، و کدام انیسی از مرگ شایسته تر ؟ که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد ، حسین که از من و تو شایسته تر است . الرحیل ، الرحیل ! یاران شتاب کنید
سید مرتضی آوینی
نظرات کاربران ()
دومین جشنواره نماز و نیایش از نگاه دوربین در قم برگزار می شود
معاون فرهنگی و هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم در گفت و گو با خبرگزاری آینده روشن با اعلام این خبر گفت: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم با همکاری انجمن سینمای جوانان ایران با هدف تشویق وترغیب جوانان به امر نماز و نیایش، تقویت مبنای فرهنگ عمومی اعتقادی و دینی جوانان و استفاده از جلوه های بی بدیل روحی انسانی اقدام به برگزاری این جشنواره نموده است. ادامه مطلب...
نظرات کاربران ()
حل مشکل علمی توسط امام زمان(عج)
آیت الله فشارکی در یکی از موضوعات علمی دچار شبهه ای شد و هر چه بیشتر اندیشید ، کمتر راه حلی یافت . مطلب را با علما در میان گذارد و هر کدام برای او پاسخی دادند ، ولی هیچ یک جواب قانع کننده ای که مشکل او را برطرف کند ، ندادند و در نتیجه اشکال به قوت خود باقی بود .ادامه مطلب...
نظرات کاربران ()
تأملی در دعای ماه رجب
شخصی به نام سجاد، خدمت پیشوای ششم، حضرت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: برای ماه رجب به من دعایی یاد بدهید که خداوند متعال مرا به آن نفع ببخشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: این دعا را هر روز از ماه رجب بعد از نمازهای یومیه بخوان:
" یا من ارجوه لکل خیر. و آمن سخطه عند کل شر. یا من یعطی الکثیر بالقلیل، یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمه. اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیرالدنیا و جمیع خیرالاخره واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شرالدنیا و شرالاخرة. فانه غیر منقوص ما اعطیت. و زدنی من فضلک یا کریم، یا ذالجلال و الاکرام یا ذالنعماء والجود یا ذا المن و الطول، حرم شیبتی علی النار."
شرح دعا
* یا من ارجوه لکل خیر: ای کسی که در هر امر خیری به تو امید دارم.
انسان موجودی است که با امید و انگیزه و هدف زنده است و انسان آگاه سعی می کند امور خود را به خدا متصل نماید. بالاخص آن که امور آدمی؛ خیرات و خوبی ها هم باشند. مانند این که اگر چیز خیری در دنیا نصیب ما می شود، آن را از خدا بدانیم و بگوییم (هذا من فضل ربی) و اگر مصیبت و گرفتاری هم پیش می آید، صبر و مقاومت داشته و از خدا طلب یاری و رفع مشکل نماییم " الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون." ( بقره/ 156)
اگر دقت کنیم می بینیم که بسیاری از آیات قرآن کریم نیز محتوای امید دهنده، انگیزشی و تشویق کننده دارند. به طور نمونه در آیات گوناگون در قبال انجام عمل نیک و پرهیز از گناهان، بهشت و نعمت های جاوید و فرح بخش به ما عطا می کنند (ان الذین آمنوا و عملواالصالحات … اولئک لهم جنات عدن تجری من تحتهم الانهار … (کهف / 30- 31)
بنابراین گره زدن تمامی امور خیر و نیک به لطف و مشیت خداوند (توکل) و درخواست مساعدت و کمک از او، ویژگی بزرگی است که بزرگان به آن توجه و عنایت دارند.
در دعا آمده ( لکل خیر) و نگفته یک خیر یا دو خیرات بلکه تمام امور خیر، و این مطلب قابل تأملی است. در واقع دل سپرده کسی است که نگذارد نقطه اتصال به منبع فیض دچار انفصال شود.
به عبارت دیگر دل سپرده به درگاه ذات اقدس الهی همواره اینگونه بر لب دارد که:
"حیاتی و مماتی لله رب العالمین؛ تمامی زندگی و مرگ من برای خدای هر دو جهان است."
این بخش از کلام، مطلب بسیار آموزنده ای از کلام گهربار امام علی علیه السلام را به خاطر می آورد که :
خوشا به حال مؤمنی که زندگی اش (برای یافتن بعضی از صفات نیک) مانند زندگی (معنی دار) سگ باشد، چون در این حیوان 10 خصلت نیکو وجود دارد:
1- سگ در میان مردم قدر و قیمتی ندارد و این حال مسکینان است.
2- سگ، مال و ثروت و ملکی ندارد، و این صفت مجردان است.
3- سگ، خانه و لانه معینی ندارد و هر کجا که برود، رفته است و این حال متوکلان است.
4- سگ اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است.
5- سگ اگر از صاحب خود تازیانه بخورد باز هم در خانه او را رها نمی کند و این عادت مریدان است.
6- سگ، درشب تنها مدت کمی می خوابد و این حال دوستداران خداست.
7- سگ، با آن که رانده می شود و ستم می کشد ولی وقتی او را صدا می زنند بدون دلگیری باز می گردد و این نشانه فروتنان است.
8- سگ، از خوراکی که صاحبش به او می دهد، راضی است و این حال قانعان است.
9- سگ بیشتر اوقات ساکت و خاموش است، و این علامت خائفان است.
10- سگ، وقتی می میرد، از خود میراثی به جای نمی گذارد و این حال زاهدان است. (1)
بنابراین، ما تلاش می کنیم، برنامه ریزی می کنیم، برای خود هدف و آینده ای را ترسیم می نماییم و سعی می کنیم از فرصت ها استفاده کنیم و در طریق خداوند قدم برداریم و… و در نهایت همه اینها را متصل می کنیم و به خداوند واگذار می کنیم " و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد." ( مؤمن / 44)
* و آمن سخطه عند کل شر: و در امان هستم از هر نوع شر و بدی ناشی از خشم و غضب او.
ما انسان ها در دنیا ممکن است در طول زندگی خود اغلب دچار شر و بدی دیگران شویم. یعنی از شر افراد در امان نیستیم. مثل دعواها، سرقت ها، مردم آزاری ها، و اذیت ها و …
از سوی دیگر به قول معروف می گویند که جواب های، هوی است. یعنی اگر به کسی بی احترامی کنیم، تهمت بزنیم، ناسزا بگوییم و تعرض کنیم، در مقابل، جوابی شبیه به آن و یا بدتر از آن را دریافت خواهیم کرد.
اما رابطه شر و بدی ما با خداوند این گونه نیست. چون اگر ما فرد بد و شرور و گناهکاری باشیم، خداوند از در بدی و شر بر ما وارد نمی شود و بر مقدار و شدت آن نمی افزاید. بلکه حساب اعمال زشت و سیئات ما به همان اندازه ای که باید عقوبت شود ثبت و ضبط می گردد. در حالی که اگر اعمال نیک و خوب انجام دهیم، ده برابر آن را جزا و پاداش می دهد ( من جاء بالحسنة فله عشر امثالها... ." ( انعام / 160)
و حتی بالاتر از این، گاهی لطف و کرم و سخاوت خداوند در مقابل عمل خیر و نیکوی ما طوری است و به اندازه ای است که جزای آن خارج از حساب و شمارش است. "… و من عمل صالحاً... فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب."( مؤمن / 40) وای بر ما که چقدر غافل و ناسپاسیم.
بنابراین، ما از ناحیه خداوند در امنیت و پناه هستیم و او شر و بدی به ما نمی رساند.
در اینجا این سوال پیش می آید که پس چرا ما از جهنم می ترسیم و جهنم برای چیست؟
در پاسخ باید گفت: اگر جهنم و عقوبتی دردناک برای ما ترسیم شده است، در واقع انعکاس اعمال بد ماست، ما چطور وقتی دروغ می گوییم، شهادت نابجا می دهیم، قسم غیر واقعی می خوریم و خلاصه عمل زشتی مرتکب می شویم، پشیمان شدیم و خود را ملامت می کنیم و لذتی از کار خود نمی بریم و دائم وجدان ما بر ما فریاد می زند و روزگار برایمان تیره و تار می شود و در حقیقت برای خود جهنم درست می کنیم و به دام می افتیم و رسوا می شویم و آبروریزی می شود و… آنجا هم جهنم آیینه اعمال زشتی است که مرتکب شده ایم.
از سوی دیگر، خداوند متعال، خالق ماست و خالق نیازی ندارد که به مخلوق خود شر و بدی برساند. چون تمام حیات و داشته های مخلوق از اوست و مخلوق قدرت و توانایی مقابله با خالق را ندارد، چون از اول وجود خارجی نداشته است. پس تصور این که اگر بلایی، مصیبتی، حادثه ای بر سر ما می آید، مقصر خداوند است یا خدا می خواسته عمداً به ما ضرری برساند (نستجیر بالله)، حرف و خیال باطلی است، و ما باید به حال و روز و اوضاع خود نگاه کنیم که چه کرده ایم که اینگونه نصیبمان شده است.
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
* یا من یعطی الکثیر بالقلیل: ای آن که در مقابل اعمال اندک و ناچیز ما، پاداش بسیار عطا می نمایی.
معمولاً در معاملات دنیوی چون نفع شخصی مطرح است لذا هر کس سعی می کند که نفعش حداکثر باشد (بنا به خوی کمال جویی آدمی). اما خداوند از خزانه فضل و کرم خویش معامله را انجام می دهد و نه بر اساس نفع شخصی. پس در مقابل کم ما، زیادت عطا می کند چون از خزانه غیب او چیزی کسر نمی شود و در واقع صفت رحمان، کریم و ... درباره خداوند یک جنبه اش این است که هر چه او خرج کند کسر نمی آورد.
* یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة: ای کسی که به هر نیازمند و حاجت مندی عطا می کنی، ای که عطا می کنی به کسی که تو را نمی خواند و از تو چیزی نمی خواهد و تو را نمی شناسد که صاحب مهر و عطوفت و رحمت هستی.
مقام تکدی و گدایی آستان ربوبی، مقامی بس بزرگ است چون اگر انسان، گدای در خانه حق شد دیگر گدایی بنده ای مثل خود را نمی کند.
به قول صائب تبریزی:
دست طلب چو پیش کسان می کنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش
لذا آدمی اگر می خواهد گدایی و اعلام حاجت کند بهتر است که نزد خود خدا برود و خوب هم گدایی کند تا نتیجه بگیرد. چون اگر یک بار یا دوبار پذیرفته نشدی، بالاخره تو را قبول می کنند.
صد بار اگر توبه شکستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست
و به قول معروف: گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟ پس اگر بتوان سائل آستان الهی شد و آدمی را به عنوان گدای در خانه پذیرفتند، خوشا به سعادت و به آن مقام.
" دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود" (سعدی). مطلب دیگر آن که خدا به آنهایی هم که او را نمی خوانند و به فکر او نیستند، جود و کرم و عطا ارزانی می نماید، منتها آنچه که به سائلان می دهد طبعاً ارزشمندتراست و در مقایسه با آنچه که به تعبیری به خدانشناسان می دهد جلوه دیگری دارد. با این حال همه مشمول الطاف او هستند، همه بر سر سفره گسترده پر خیر و برکت او هستند." ای که از خزانه کرمت، گبر و ترسا وظیفه خور داری."
* اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الاخره: عطا کن به من در مقابل خواهش و خواسته ام همه خیر دنیا و همه خیر آخرت را.
تا اینجا هر چه گفته شد در واقع زمینه سازی و مقدمه چینی بود برای بیان اصل حرف . چون قبلا گفته شد (یا من یعطی) و حال می گوییم (اعطنی) یعنی سر اصل موضوع رفته است. خوب حالا چه و چگونه بگوییم؟ این که انسان حواسش موقع اعلام خواسته و نیاز جمع باشد و خود را گم نکند و یا کم و کسر نگوید که بعداً مایه پشیمانی شود خیلی مهم است. شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که با کسی حرفی، صحبتی داشته اید اما بعد با خود گفته باشید که ای کاش این و آن را هم می گفتم یا نمی گفتم. در اینجا نیز با همان لحن و حالت گدایی آستان ربوبی می گوییم عطا کن. و این عطا کن را سفت و محکم می کنیم با " ایاک". چون فقط اوست که می تواند این خواسته را برآورده سازد.
این که می گویند از خدا کم نخواهید در ظاهر ممکن است جمله ساده ای باشد ولی واقعاً کارساز است چون خداوند متعال فرموده که: اجابت می کنم خواسته دعا کننده را (اجیب دعوة الداع اذا دعان)؛و ظرافت کار در اینجاست که دوبار کلمه " جمیع" را آورده، یعنی هم برای دنیا و هم برای آخرت و بدین ترتیب هیچ چیزی را کم و کسر نگذاشته است؛ به این می گویند خواستن و طلب نمودن.
* واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شر الدنیا و شر الاخره. فانه غیر منقوص ما اعطیت: و دور کن از من بنا برخواسته و خواهشم جمیع شر و بدی دنیا و شر و بدی آخرت را، زیرا هر چقدر تو عطا کنی (از خزانه فضل و کرمت) کم نمی شود.
در این دعا اول خوبی ها و خیرات را طلب نمودیم و حالا طلب می کنیم که بدی ها از ما دفع گردد.
در دنیا ما امور شر و خلاف و منفی و ... زیاد داریم، ولی در آخرت مقصود از شر و بدی انعکاس اعمال ماست. جالب است که کلمه عطا و مشتقات آن در تمام طول دعا آمده و این صفت خداوند همواره تذکر و یادآوری شده است.
* و زدنی من فضلک یا کریم: و بیفزا برای من از فضل و بخشش.
حالا تمام خواسته ما به طور تمام و کمال مطرح شده اما برای اطمینان بیشتر و محکم کاری کلمه " زدنی" را هم آورده یعنی سوای آنچه گفتیم و نگفتیم و هر چه که خواستیم و نخواستیم، آنچه را که ما از قلم انداخته ایم و تو صلاح می دانی آن را نیز اضافه کن؛ چرا که تو صاحب فضل و کرم هستی. چون جهان مادی ما نسبی است لذا عقل و فهم و درک ما هم نسبی است و ممکن است در این گیرودار دعا و اعلام حاجت و نیاز چیزی از خاطر ما برود و یا موضوعی باشد که به صلاح ما باشد منتها بی اطلاع باشیم بنابراین با این کلمه " زدنی" حجت را تمام می کنیم و بقیه کارها را نیز به دست خدا می سپاریم و این راه و رسم سائلی است که می خواهد از خداوند چیزی را طلب کند. اگر دقت کنیم می بینیم سه کلمه امری آورده که جنبه خواهش و دعا دارد: 1- اعطنی (عطا کن، ببخش) 2- واصرف (دور کن، دفع کن) 3- زدنی (زیاد کن، بیافزای) در حقیقت به نوعی خاصیت جذب خوبی ها و دفع بدی ها هم در دعا مطرح شده است که خود جنبه تربیتی دارد. حال مثالی می زنیم: فرض کنید یک پدری می خواهد به یک مأموریت دور و طولانی برود. هنگام خداحافظی با خانواده، فرزندش بهانه می گیرد. داد و فریاد و گریه می کند که باید مرا هم با خود ببری اما هرچه برایش توضیح می دهند که نمی شود، ابتدا قبول نمی کند ولی در نهایت می پذیرد که به شرط آوردن یک هدیه خوب و مناسب به همراه پدر نرود و در خانه بماند.
اکنون پدر از فرزند سئوال می کند که دوست داری چه چیزی برایت بیاورم ؟ اگر او در جواب پدر بگوید مثلاً فلان لباس یا اسباب بازی را بیاور، خوب تکلیف پدر معلوم می شود ولی اگر بچه هوشیار و زرنگ باشد می گوید: پدر! هر چه خود دیدی برای من خوب و مناسب است همان را بیاور. این پدر هنگام خرید برای فرزندش، جمله او را به یاد می آورد و خرید کردن برایش دشوار می شود. به عبارتی این یعنی همان نقش " "زدنی" در دعا. اینجاست که پدر وسواس و توجه خاصی را مبذول می کند تا هدیه ای بخرد که مورد قبول فرزند قرار گیرد؛ پس سعی می کند که بهترین و مفیدترین ها را برای او بخرد.
حضرت امام صادق(ع) به آن شخص فرمودند حالا با دست چپ محاسن خود را بگیر و انگشت نشانه دست راست را به طرفین حرکت بده و این دعا را بخوان:
* یا ذالجلال و الاکرام یا ذالنعماء والجود یا ذاالمن و الطول حرم شیبتی علی النار: ای صاحب جاه و جلال و اکرام، ای صاحب نعمتها و جود و بخشش، ای کسی که بر ما منت می گذاری و (حاجات ما را برآورده می سازی) و ای بلند مرتبه سخاوتمند، آتش جهنم را بر موی سفید من حرام گردان.
در این قسمت از دعا ما می گوییم خدایا هر چه خواستیم و نخواستیم باز هم به کنار، یک چیزی هم این آخر دعا می خواهیم که خیلی مهم است و آن این که خدایا آتش را بر این موهای ما حرام گردان. چرا گفته بر موها حرام کن و نگفته مثلاً آتش را بر دست و یا پا و زبان و یا … حرام کن؟ این هم از آن نکته ها و صفاتی است که یک سائل خوب و با حواس و یک گدای هوشیار باید دارا باشد. چون حساس ترین عضو بدن در مقابل آتش همین "مو" است لذا اگر آتش بر موها حرام شود طبیعتاً تمام اعضاء از سرتا پا در امان خواهد بود و دیگر خبری از سوختن نیست؛ و به این می گویند دعا، به این می گویند درخواست و به این می شود گفت گدایی در خانه خدا که حقیقتاً چه گدایی با صفایی است. تکان دادن دست به طرفین می تواند نشانه ای از زار بودن اوضاع، و گریه و پشیمانی و ندامت فرد باشد و شاید به این ترتیب، دعا می خواهد بگوید که خدایا با دست راست که دست بیعت و قسم است با تو پیمان می بندم و قول می دهم که مرتکب اعمال زشت نشوم. پس به ما رحم کن و ما را ببخش. برحمتک یا ارحم الراحمین. آمین یا رب العالمین.
پی نوشت:
1- کتاب نشان از بی نشانها؛ ج 1، صص277- 276.
نظرات کاربران ()
تحقیر خاتمی توسط شیراک!!!!!
روزی که خاتمی به دیدار شیراک در فرانسه رفت او حتی حاضر نشد از جای خود تکان بخورد و به استقبال خاتمی برود.
سرسختانه سرجای خویش ایستاد و خاتمی تنها و فقط با یک سرباز ساده فرانسوی مسیر استقبال را پیمود تا نزد شیراک برسد. دست آخر هم شیراک که با غرور تمام خواری خاتمی را مشاهده می کرده،به آهستگی از پله ها پایین می آید.
این ثمره 8 سال سیاست تنش زای خاتمی و دولت هفتم و هشتم بود که نتیجه ای جز خاری و ذلت در پی نداشت.
خودتان مقایسه کنید که این ذلت است یا حماسه ژنو!
حتی حاضر نشدند برای خاتمی فرش سرخ بیاندازند و او بصورت حقیرانه ای روی شن ها قدم زد.
بعد از پخش مصاحبه رادیویی احمدینژاد که در آن به سفر چند سال قبل خاتمی به فرانسه و توهین شیراک به او اشاره کرده بود، سایتهای اصلاحطلب برای رد این ادعا، تصاویر استقبال شیراک از خاتمی را منتشر کردند و خیلی راحت تیتر زدند که احمدینژاد دروغ میگوید!
دکتراحمدینژاد در آن مصاحبه گفته بود:«روزی که رئیسجمهور سابق کشور با آن وضعیت به فرانسه رفت یکی از غمانگیزترین روزهای زندگیام بود؛ چرا که شیراک بالای پلهها ایستاده بود و رئیسجمهور ایران پلههای متعدد را پشتسر گذاشت تا به او برسد.»
همانطوری که گفتم سایتهای اصلاحطلب بلافاصله با انتشار تصاویری از دیدار سال 84 خاتمی و شیراک سعی کردند که گفته احمدینژاد را رد کنند. این در حالی است که خاتمی دیداری هم در سال 78 از فرانسه داشت اما هیچکدام از این سایتها اشارهای به آن دیدار نکرده و هیچ تصویری هم از آن منتشر نکردند.
تصاویری که از دیدار سال 78 در سایتها درج شده عکسهایی است که در هیچکدام آنها اثری از پایین آمدن شیراک برای استقبال از خاتمی دیده نمیشود که این مساله، درستی حرف احمدینژاد را تایید میکند. هرچند این تفاوتها، برای اصلاحطلبان اهمیت چندانی ندارد؛ آنها کلا از اینکه خاتمی دو بار به فرانسه سفر کرده، به خودشان میبالند! حتی اگر آن سفرها به قیمت عقبنشینی ایران از مواضع به حق خود باشد. کما اینکه در نهایت به تعلیق غنیسازی در ایران هم منجر شد.
البته یک راه دیگر هم برای اثبات و یا رد این مساله وجود دارد، آنهم اینکه صدا و سیما فیلم و تصویر دیدار اول خاتمی را از فرانسه پخش کند.
چرا که دکتراحمدینژاد قبلا هم با اشاره به همین موضوع گفته بود:«من چند سال قبل صحنهای در تلویزیون دیدم؛ این غصهاش در دلم ماند که هنوز هم به طور کامل برطرف نشدهاست. دیدم یک مسوولی از ایران رفت در یک کشور اروپایی، رییس آن کشور بالای پلهها ایستاد، مسوول ما را آن دور پیاده کردند و آن نامرد یک قدم پایین نیامد؛ برای چه؟ برای اینکه خرد کند. من آن شب در تلویزیون دیدم، خیلی غصهام شد، خدا شاهد است، گفتم ای خدای بزرگ! یک شرایطی فراهم کن که این جبران شود.»
تصویر1
تصویر2
تصویر3
تصویر4
نظرات کاربران ()
دروغ آشکار خاتمی
دو سال پیش که فیلم دست دادن آقای خاتمی با زنان ایتالیایی منتشر شد، ایشان به جای توجیه یا اظهار پشیمانی از این کار، اساس دست دادن خود را با زنان ایتالیایی تکذیب کرد و فیلم منتشر شده را «مونتاژی» نامید. در آن زمان به عنوان یک دانشجوی سینما، یادداشتی نوشتم و توضیح دادم که «مونتاژی بودن فیلم یعنی چه؟» و نتیجه گرفتم که متاسفانه ادعای آقای خاتمی در مورد مونتاژی بودن فیلم مذکور درست نیست. آن یادداشت در زمان خود مورد استقبال چند سایت اینترنتی نیز قرار گرفت.
به تازگی* فیلم دیگری از آقای خاتمی منتشر شده است که ایشان در آن مشغول تعریف کردن جوکی با لهجه آذری هستند و مضمون جوک هم تمسخر مداحان آذری است. شخصا با انتشار عمومی فیلمی که از یک جلسه خصوصی گرفته شده است موافق نیستم و آن را اخلاقی نمی دانم. دمیدن در احساسات قومی را نیز برای استفاده انتخاباتی نادرست می دانم، اما وقتی می بینم حالا که فیلم منتشر شده، آقای خاتمی به جای عذرخواهی، دوباره ادعا کرده است که این فیلم مونتاژی، دستکاری شده و کذب است برایم این حال و احوال آقای خاتمی مایه تاسف است. به همین خاطر در اینجا به چند نکته اشاره می کنم:
1-آقای مجید انصاری که در فیلم مذکور به همراه آقای خاتمی دیده می شوند، چند روز قبل در تبریز صحت این فیلم را تایید کرده اند، بنابراین آقای خاتمی باید حواسشان باشد که با مونتاژی معرفی کردن این فیلم، دارند دوست خود آقای انصاری را دروغگو معرفی می کنند!
2- وقتی ایشان می گویند فیلم دست کاری شده و مونتاژ است، دقیقا منظورشان چیست؟ در این فیلم، صدای ایشان شنیده می شود (و در این فیلم به عکسِ فیلم دست دادن با زنان ایتالیایی، عنصر مهم و حساسیت برانگیز، صدا است نه تصویر.) آیا منظور آقای خاتمی این است که صدای کسی که جوک تعریف می کند، صدای ایشان نیست و یک نفر صدای ایشان را تقلید کرده است؟ گیریم که یک نفر، صدای آقای خاتمی را تقلید کرده باشد، ایشان در مورد هماهنگی صدای فرد تقلید کننده و مضمون صحبتهای او با حرکات لب، دهان و دستهایشان چه توضیحی دارند؟ آیا با تحولی شگرف در هنر دوبله در ایران و جهان روبه رو شده ایم؟
3-شاید اگر نخوانده بودم که آقای خاتمی در مصاحبه ای، ادعای عجیب سانسور شدن 20 ساله آقای موسوی را تکرار کرده اند و فرموده اند: «موسوی در عرصه بود اما سانسور می شد»!، رغبتی به نوشتن این یادداشت پیدا نمی کردم. اما حالا که اینجور ادعاها تکرار می شود، باید به ایشان فهماند کسانی هستند که در ادعاهایشان تامل می کنند و ممکن است به نتیجه گیریهای ناجوری از سخنانشان برسند. به همین مناسبت از آقای خاتمی و همچنین آقای میرحسین موسوی سئوال می کنم، گیریم که آقای موسوی، 20 سال ممنوع التصویر و مورد سانسور صداوسیما بوده است، چرا روزنامه ها و سایتهای اینترنتی دوستان این بزرگان، هیچ خبر، گزارش و مصاحبه ای از در عرصه بودن آقای موسوی منتشر نمی کردند؟ یعنی اصلاح طلبان هم، میرحسین را سانسور می کردند؟ آقای موسوی و خاتمی با این ادعایشان، چه جوابی برای دهها خبرنگاری که در 20 سال گذشته خواهان مصاحبه با آقای موسوی بوده اند اما با جواب منفی ایشان مواجه شده اند دارند؟
-----
http://sobh.blogfa.com
نظرات کاربران ()
پای صحبتهای یک خواننده
72 ساعت بیشتر طول نکشید که زندگی مُنا متحول شد... برادرش حجاب را به او پیشنهاد کرده بود... فریاد زد: نه!! من هنرمندم، ارتباطاتم چه می شود؟ زندگیم چه؟ و ...
-تلاش کن حرفم را گوش کنی.
منا نپذیرفت. چند ساعت بود که برادرش از دنیا رفت. منا عبدالغنی با تمام وجود درک کرد، هر لحظه ممکن است لحظه سفر باشد... خواست خدا بود، دیگر در پوشیدن حجاب شک نداشت. با این که ستاره آواز خوانی شده بود، دنیای شهرت را رها کرد و تصمیم گرفت دیگر آواز نخواند... فقط به خاطر اطاعت از خدا...
منا عبدالغنی دیگر ستاره آواز و غنا نیست. آیا او از زندگی جدیدش راضی است؟
یک لحظه اطاعت خدا از تمام بزرگی های این دنیا ارزشمندتر است... در زندگی امروزم احساس خوشبختی می کنم. از خدا می خواهم اعمال نیکم را بپذیرد چون به وسیله همین اعمال به خدا نزدیکتر می شوم. هر وقت به یاد قیامت می افتم، روزی که تنها عمل انسان برایش سودمند است... اگر در شرایط امروز هم، انسان دائما قیامت را به یاد بیارد، تحول چشمگیری برایش اتفاق خواهد افتاد و مسایل فریب دهنده دنیا را قربانی خواهد کرد... الحمدلله، من در زندگی جدیدم بسیار خوشبختم و از راهی که انتخاب کرده ام راضیم.
مشهور است که شما یعنی هنرمندانی که به دلیل انتخاب حجاب، هنر را رها کرده اید، فعالیت های اجتماعی متفاوتی انجام می دهید. شما برای روشنگری و خدمت به مسایل زن مسلمان به چه فعالیت هایی میدانی مشغول هستید؟
از هر روشنفکری انتظار هست که به مسایل اسلامی خدمت کند، زن پزشک می تواند نقشی ایفا کند، زن نویسنده و ادیب نقشی دارد، مخترعان و مبتکران هم نقش خود را دارند و ... اسلام نیازمند تلاش همه است. اگر هنرمند شخص پذیرفته شده ای در جامعه باشد، نقش بزرگتری در استفاده از مقبولیت خود برای راهنمایی جامعه و ارایه راهکارها و طرح های مناسب دارد... به نظر من زن مسلمان نقش خود را در خدمت به جامعه، از لحظه ارتباط و ازدواج آغاز می کند تا در آینده نقش مهم تربیت فرزندان و عرضه آنها به بهترین شکل ممکن به جامعه را به عهده بگیرد. رسول خدا(ص) فرموده: همه شما مسوولیت دارید و هر کس نسبت به زیر دستان خود مسوول است. زن هم در خانه خود مسوول است.
آیا منا عبدالغنی بعد از با حجاب شدن، با مشکلات یا حمله از طرف دیگران روبرو شده است؟
نه. الحمدلله افکار عمومی از حجاب و کنارگیری من از هنر، با شادی استقبال کردند. نمی دانم چرا؟ شاید به این خاطر بود که در آن روزها ارتباطم با همه خوب بوده. سعی می کردم شخص وفاداری باشم و از کسی به بدی یاد نکنم بلکه با همه با احترام برخورد می کردم. وقتی از هنرکناره گرفتم، خوشوقتی را در چشمان مردم دیدم این مساله باعث می شد از درون احساس رضایت کنم و گام هایم در راهی که انتخاب کرده بودم محکم تر شود.
دیده شده، بسیاری از هنرمندانی که از هنر کنار گذاشته اند، دچار ضررهای مادی قابل توجهی شده اند. شما چطور؟
بله. از نظر مالی خسارت دیدم. چون کار قبلی ام را رها کردم: سریال ها، فیلم ها، تئاترها، آلبوم ها و ... ولی رضایت خدا از مال دنیا بهتر است. روزی که انسان از پدر، همسر و بردارش فرار می کند، مال دنیا به چه درد می خورد؟ من تصمیم خودم را گرفته بودم و از روی اعتقاد تصمیمم را عملی کردم، بدون این که به دست آوردها یا زیان های مادی این مساله توجهی داشته باشم.
رسانه ها هر چند مدت یک بار، علیه هنرمندان با حجاب شده، جنگی به راه می اندازند. تحلیل شما چیست؟ آیا درست است که بعضی از این هنرمندان در مسایل دینی هم اظهار نظر می کنند؟
اظهار نظر در مسایل دینی شرایطی دارد ولی گاهی برخی افراد پرسش های ساده ای مطرح می کنند که انسان از پاسخش اطلاع دارد و بدون نیاز به اجتهاد، به آن پاسخ می دهد...
علّت حمله رسانه ها به برخی هنرمندان با حجاب، هم سخنانی است که برخی از آن ها درباره دوران فعالیت هنری خود داشته اند و همکاران بازیگر در این عرصه را محکوم کرده اند... من نمی پذیرم به هیچ زنی، به دلیل بی حجاب بودنش، تهمت بزنیم یا او را بد توصیف کنیم. تنها خدا از درون افراد با اطلاع است. شاید مثل من یا بسیار بهتر از من، در حال تلاش باشد که بندگی خدا بکند. من با صدور حکم علیه دیگران یا حمله علیه زنان با حجاب و بی حجاب موافق نیستم.
داستان جلسات و نشست های بازیگران با حجاب، چیست؟ آیا درست است که در این جلسات تدریس دینی انجام می شود؟
این داستان ها را عاشقان شایعه پراکنی، ترویج می کنند، از این داستان ها زیاد گفته می شود... واقعیت این است که به مناسبت هایی دور هم جمع می شویم و گفتگوهای عادی با هم داریم. گاهی درباره مسایل دنیا و یا مسایل دینی صحبت می کنیم. کسی از این نوع جلسات ضرری نمی بیند.
چه مساله جدیدی در زندگی منا عبدالغنی اتفاق افتاده است؟
در حال حاضر اتفاق جدیدی نیفتاده است... بعد از بازگشتم از حج امسال، در انتظار تولید کارهای درام بیشتری هستم... در عین حال مجری برنامه هفتگی در شبکه ماهواره ای «اقرأ» هستم به نام «منا و خواهرانش» فکر می کنم با توفیق الهی، برنامه موفق بوده است. در این برنامه مسایل مربوط به زن مسلمان بررسی می شود.
چرا برای اجرای این برنامه، به شکل مشخص شبکه اقرء را انتخاب کردید؟
شبکه اقرأ شبکه ای ماهواره ای است که پخش این برنامه را به شکل مناسب به من پیشنهاد کرد، همچنین فضای مناسبی را برای پخش این برنامه آماده کرده است. من آرزو دارم از همه جای دنیا و از طرف هر شبکه ماهواره ای یا تلویزیونی برنامه اجرا کنم، به شرطی که در خدمتگذاری به مسایل زن مسلمان به من کمک کنند.
ولی دیده شده بیشتر بازیگران با حجاب شده، برنامه ها و دیدارهای خود را فقط در شبکه اقرأ انجام می دهند. راز این مساله چیست؟
راز یا مساله دیگری وجود ندارد. اقرأ تنها شبکه ماهواره ای است که به بازیگران با حجاب شده، کار رسانه ای را پیشنهاد کرده است. این در حالی است که مجریان بی حجاب هم در این شبکه کار می کنند ولی مردم به ستاره هایی که شناخته شده و در بورس شهرت اند، علاقه نشان می دهند. این مساله به موفقیت برنامه تلویزیونی کمک می کند. شبکه اقرأ هم از این عامل به شکل صحیح بهره برداری کرده و به مطالبات مردم برای ایجاد رسانه ای دینی پاسخ گفته است... من در واقع، همانطور که قبلا یادآور شدم، برای همکاری با هر شبکه ماهواره ای یا تلویزیونی آمادگی دارم و تنها شرطم این است: برنامه ای را اجرا کنم که جامعه و زن مسلمان از آن استفاده کند.
زنان مسلمان از همه جا، با بیان مشکلاتشان در برنامه شما مشارکت می کنند. آیا در مشکلات و غصه هایی که در این برنامه مطرح می شود و از آن رنج می برید، احساس تنهایی نمی کنید؟
با این که از نظر ظاهری جهان به دهکده ای کوچک تبدیل شده است، ولی ما در جهان عرب، از غم و غصه دوستان، خانواده و عزیزانمان غافل شده ایم. امروز به جای این که سکوت کنیم و به خود وغصه هایمان مشغول شویم، بسیار نیازمندیم به فکر غصه های دیگران باشیم و در مقابل ستم هایی که به هر یک از زنان در جهان اسلام یا عرب روا می شود واکنش نشان دهیم. در این برنامه تلاش می کنیم به کمک هم به این نقطه برسیم، درباره مشکلاتمان گفتگو می کنیم و با همدیگر به دنبال راه حلی برای آن می گردیم.
«منا عبدالغنی» چه برنامه هایی را در شبکه های ماهواره ای دنبال می کند؟ منا فقط به برنامه های دینی توجه دارد؟
من به خوبی برنامه های شبکه اقرأ و مجد را دنبال می کنم. گاهی اوقات شبکه های مربوط به زنان و کودکان را هم می بینم و در این شبکه ها با مدل های لباس آشنا می شوم تا مدل مناسب خودم را استفاده کنم. زن مسلمان نباید زندگی بسته ای داشته باشد بلکه این حق اوست که ورزش و فعالیت های مشروع دیگر را انجام بدهد. این دروغ است که زن متدیّن با مدل های لباس آشنا نیست و از مسایل جهان اطلاع ندارد. من فکر می کنم اینها تهمت هایی است که برای زشت نمایی چهره زن مسلمان مطرح می کنند.
معروف است که زن، مطابق با سرشت خود به زیبایی و چهره اش توجه می کند. امروز هم مدها و آرایش های مختلفی به وجود آمده است. زن مسلمان تا کجا می تواند به دنبال این مسایل برود تا زیبایی چهره اش را در برابر همسر و در جامعه حفظ کرده باشد بدون این که با احکام اسلام مخالفت کند؟
همه باید بدانند که اسلام زن را از آرایش کردن، عطر زن و نمایش زیبایی خود منع نکرده ولی این خودنمایی را در چارچوب مناسبی قرار داده و برای همسر و در خانه حلال کرده است نه در خیابان. این که زن به زیبایی خود اهمیّت بدهد، خوب است ولی زیاده روی کردن و دغدغه های افراطی نسبت به بالارفتن سن و تلاش برای مخفی کردن پیری با عمل جراحی، رفتار صحیحی نیست. هر مرحله زندگی زیبایی های خاص خود را دارد که باید با آن زندگی کرد. به اندازه ای باید آرایش کرد که جسم و روح به زحمت نیافتد. به آنچه خدا به ما داده راضی باشیم. همین کافی است که زن آراستگی ظاهر را بیرون منزل و زیبایی را در داخل منزل به اندازه توان و بدون مخالفت با دین حفظ کند.
فعالیت هایتان را در درام دینی چطور ارزیابی می کنید؟
وقتی حدیث پیامبر(ص) را به زبان جاری می کنم یا آموزه های این دین بزرگ و داستان جاویدان رشادت های اسلام را نشر می دهم، کاملا احساس رضایت و خوشبختی می کنم.
چرا صحنه هنر از تولیداتی که در آن زن مسلمان درام معاصر را ارایه می کند محروم است و فقط کارهای تاریخی تولید می شود؟
آرزوی من این است که چهره زن با حجاب را در تولیداتم به عنوان عضوی از جامعه ارایه کنم که از مشکلات و غصه های جامعه دور نیست. پیشتر درخواست کرده بودم کارهایی درباره خانواده تولید شود و در این تولیدات همه اعضای خانواده نمایش داده شوند تا پدر، مادر و فرزندان برای توسعه و تحکیم ارتباطاتشان از این برنامه ها استفاده کنند. از گروه های تولید و نویسندگان فیلمنامه ها همین درخواست را دارم. نباید بازیگران باحجاب را فقط در برنامه های ماه رمضان مشارکت دهند، بلکه نیازمند تولیدات معاصری هستیم که به اسلام و مسایل زنان خدمت کند.
آرزو دارید چه کار هنری را عرضه کنید؟
آرزوی من ارایه کاری است که برای خانواده های عربی سودمند باشد و به وسیله این کار بتوانم ثابت کنم زن مسلمان متدیّن، بخشی از بافت جامعه است. با حضور و اندیشه اش از جامعه دور نیافتاده بلکه شاید دیدگاهش وسیعتر و فراگیر از زنی است فقط برای خودش زندگی می کند. زنی که خدا بر او منّت گذاشته و نور ایمان را در قلبش تابناک کرده، برای دیگران زندگی می کند. دیگران در زندگی او خانواده و جامعه پیرامونش و امّتی است که به آن منتسب است. ارزشمندترین امر نزد خدا دانشی است که سودمند باشد. این چیزی است که آرزو دارم در قالب کاری مفید برای اعضای خانواده های مسلمان ارایه کنم.
به مساله آواز برگردیم. نظر شما درباره هرج و مرج کلیپ های ویدیویی چیست؟ چطور فرزندانمان را از خطر این فیلم ها حمایت کنیم؟
باید مقاومت کرد. مقاومت هم از طرف هنرمندانی انجام می شود که در عرضه آثار هنری مثبت و خدمتگزار به رفتار و ارزش های انسانی نقش دارند. خانواده فقط با نظارت تحمیلی موفق نمی شود. چون وقتی من دختر یا پسرم را منع کنم، می توانند هر چه می خواهند را در اینترنت یا در منزل دوستشان ببینند. به همین دلیل وظیفه ما این است که جایگزین مناسبی را ارایه کنیم تا بچه ها از مشاهده آثار بد منصرف شوند. هنرمندان بزرگی هستند که به این مساله توجه دارند مثل آقای «محمد صبحی» که تولیدات خوبی را درباره مسایل خانواده ارایه کرده مثل فیلم «خاطرات ونیس». پدر و مادر باید با فرزند کوچکشان دوست باشند، به آنها نزدیک شوند تا نصیحتشان تأثیر گذار باشد و بتوانند خطرناک بودن برخی فیلم های بیگانه از ارزش ها و فرهنگمان را گوشزد کنند.
در بستر تهاجم فرهنگی و حمله ماهواره ها که پیرامون ما را فراگرفته، والدین نسبت به فرزندانشان دغدغه شدید دارند، به عنوان یک مادر بگویید چطور می توانیم کودکانمان را از این خطر محافظت کنیم؟
این مساله مهمی است. ما می خواهیم کودکان آداب و رسوم اسلامی را که بر رفتار ما حاکم است، بیاموزند، در حالی که آنچه می بینند و با آن زندگی می کنند، مخالف اسلام است. به اعتقاد من، مادر نقش مهمی دارد. پدر هم همینطور. آنها می توانند رفتار شایسته را به فرزندانشان تلقین کنند و در برابر بدی ها واکسینه شان کنند. اگر راه درست و اشتباه را به آنها یاد دهیم، دیگر از تأثیر پذیری آنها یا از دست دادن ارزشهای زیبایمان نمی ترسیم.
منا عبدالغنی چطور اوقات فراغت خود را می گذراند؟
اگر بگویم، اوقات فراغت ندارم، دروغ نگفته ام. برای اقامه نماز همزمان با اذان صبح بیدار می شوم. بعد از آماده کردن صبحانه یک ساعت استراحت می کنم. بچه ها که به مدرسه رفتند، برای تحصیل به آکادمی هنر می روم. بعد از این که برگشتم و کارهای آشپزخانه و پختن ناهار را تمام کردم، موقع ظهر همه اعضای خانواده دور هم جمع می شویم. عصر به مرکز آموزش مبلغان می روم. جالب این است که خانواده ما با این که در رفتارشان آموزه های اسلامی را اجرا می کنند ولی در کار شعارمان اروپایی است. همه اعضای خانواده با هم همکاری می کنند. دخترم را عادت داده ام که هفته ای یک بار، از خانه ایتام بازدید کنیم. من از خانمهایی که از اوقات فراغت شکایت دارند واقعا تعجب می کنم. اینها در خانه کار نمی کنند ولی خودشان را به قصه ها و داستان های محافل مختلف مشغول کرده اند. این حقیقت تأسف باری است: بعضی ها خانه را در دست خدمتکاران رها کرده اند و مشغول داستان پردازی دربار? اوقات فراغت شده اند.
آیا «ریم» دخترت با حجاب است؟
«ریم» 14 ساله است، نماز می خواند و حافظ قرآن و احادیث پیامبر(ص) است. تلاش کرده ام رفتار دخترم اسلامی باشد تا در آینده همین رفتار را به فرزندانش بیاموزد. وقتی ریم از تصمیم من برای با حجاب شدن مطلع شد، برایش سوال ایجاد شده بود. گفتم: من همه چیز را برای اطاعت خدا رها کرده ام. ابتدا از این تغییر حیرت زده شده بود ولی با گذشت زمان حتی من را در انتخاب لباس های مناسب برای حجاب کمک می کرد.
امروزه دختران در مقابل پیامدهای جهانی شدن در معرض خطر قرار گرفته اند. به عنوان یک مادر برای حفاظت دختران جوان از این خطرها چه نظری دارید؟
بازگشت به مسولیت مادری نقش مهمی را در آگاه سازی و تسلط بر کشتی زندگی خانوادگی بازی می کند. مادر وظیفه دارد باب گفتگو با دخترش را باز کند. مادر باید دختر را آماده زندگی کند مثل باغبانی که به درخت رسیدگی و زمین حاصلخیزی را برای درخت آماده می کند. باید دختر را خوب تربیت کند و با رفتار اسلامی پشتیبانی اش کند تا از توفان های جهانی شدن در امان باشد. این توفان ها فقط انسانهای ضعیف را از ریشه می کند.
رؤیای هر مادر این است که عروسی دخترش را ببیند. آیا منا عبدالغنی تصورش را از دامادش یا عروس آینده پسرش کریم برای ما توصیف می کند؟
درباره داماد آینده ام باید فرد با اخلاقی باشد که با اخلاق پسندیده تربیت شده باشد، در تمام ابعاد زندگی متدیّن باشد نه فقط در عبادات. درباره پسرم کریم هم مطمئن هستم به خاطر تربیتی که شده، عروس مناسبی را انتخاب می کند که اهل حفظ زبان و عفّتش خواهد بود، با حافظ قرآن ازدواج می کند تا همسرش مربی با فضیلتی برای فرزندان باشد.
نظر شما درباره اینترنت و سایت های الکترونیکی چیست؟ شما مطالب این سایت ها را دنبال می کنید؟
اینترنت دروازه فرهنگ است و جهان را یکپارچه کرده است. من تلاش می کنم اینترنت را بیاموزم تا از هیچ یک از ابزارهای جدیدی که فرزندانم استفاده می کنند، عقب نمانم. از همه مادران درخواست می کنم برای اشراف داشتن بر تربیت فرزندانشان، اطلاعاتشان را بالا ببرند. اعتقاد دارم سایت های اینترنتی میان ما به عنوان ملّت های عربی نزدیکی زیادی ایجاد کرده اند. این سایت ها برای خانم هایی که به دنبال اطلاعات می گردند یا علاقمند به منتشر کردن ابتکارهای گوناگون خودشان هستند، مفید بوده است؛ به ویژه نشریات الکترونیکی به افراد نوآور و مبتکر کمک می کند. این افراد می توانند با داشتن صفحه های شخصی، تولیدات خود را ارایه و اندیشه شان را ترویج کنند، دیگران هم از افکارشان استفاده می کنند.
گفتگو از سایت العربیت
مترجم: حمیدرضا غریبرضا
نظرات کاربران ()
سایت جدیدمشرط مدیریت بر دیگرانعملیات روانی در فاطمیهجزئیاتی از پشت پرده راه اندازی یک تلویزیون اپوزیسیونهجدهم فروردین سالروز شهادت رحمان شرفخانییک هموطن مسیحی در مناطق عملیاتی مسلمان شدراهکار رهبرانقلاب برای مساله حجابجهاد اقتصادی از دیدگاه مقام معظم رهبری از سال 1370بازی تب (تحلیل و بررسی بازیهای رایانه ای و ویدئویی)نشانه نفاق (برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری)اتاق اسرارآمیزعید نوروز در میان مسلمانان، روز رجوع به خود و تقرب به خداستپنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص) - بخش دومپنجاه توصیه از پیامبر اعظم(ص)آموزش قرآن در امامزادگان؛ گام سازمان اوقاف در تربیت قرآنی کودکان[همه عناوین(184)][عناوین آرشیوشده]
این وب سایت از نگاه شخصی بوده وهیچ ارتباطی به جایگاه حقوقی بنده ندارد