فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مهشکن لازم است که همان بصیرت است... مقام معظم رهبری . . .
فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مهشکن لازم است که همان بصیرت است... مقام معظم رهبری . .
اَخْذُ الاَمِیْرِ الهَدَیَّةَ، سُحْتٌ وَ قَبُولُ القاضِىِ الرُّشْوَةَ کُفْرٌ.
هدیه گرفتن دولتمرد، به منزله آتش سوزناک و حرام است و رشوه گرفتن قاضى، به مثابه کفر.
التَذَلُّلُ لِلْحَقِّ اَقْرَبُ اِلَى العِزِّ من التَعَزُّزِ بَالْباطِل.
ذلت پذیرى به خاطر حق، نزد من محبوبتر از عزتى است که به خاطر باطل باشد.
اِذا اَرادَ اللَّهُ بِالاَمِیرِ خَیْراً جَعَلَ لَهُ وَزِیْرَ صِدْقٍ، اِنْ نَسِىَ ذَکَّرَهُ وَ اَنْ ذَکَرَ أَعانَه وَ اِذا اَرادَ بِهِ غَیْرَ ذلِکَ جَعَلَ لَهُ وَزِیْرَ سُوءٍ اِنْ نَسِىَ لَمْ یُذَکِّرهُ وَ اِنْ ذَکَّرْ لَمْ یُعِنْهُ.1
وقتى خداى متعال، خیر و صلاح یک مدیر و دولتمرد را بخواهد، مشاور و دستیار درستکارى نصیبش مىگرداند تا اگر کارى را از یاد برد، به یادش اندازد و هر گاه اقدام به انجام کارى نماید، به یاریش بشتابد؛ ولى هر گاه خیر و صلاح دولتمرد و مدیرى را نخواهد، مشاور و دستیار بدکارى نصیبش مىسازد تا اگر کار مهمى را به فراموشى سپرد، یادآورىاش ننماید و در کارهاى اساسى، با وى همراهى نکند.
پى نوشت:
به نقل از نهج الفصاحه، قم: انتشارات انصاریان، ج 1، 1379.
نظرات کاربران ()
از نامه امیرمومنان عیله السلام به سلمان فارسى رحمه الله ، پیش از خلافت آن حضرت:
أَمَّا بَعْدُ؛ فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْیَا مَثَلُ الْحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا ، فَأَعْرِضْ عَمَّا یُعْجِبُکَ فِیهَا لِقِلَّةِ مَا یَصْحَبُکَ مِنْهَا ، وَ ضَعْ عَنْکَ هُمُومَهَا لِمَا أَیْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا ، وَ تَصَرُّفِ حَالاتِهَا، وَ کُنْ آنَسَ مَا تَکُونُ بِهَا أَحْذَرَ مَا تَکُونُ مِنْهَا، َإِنَّ صَاحِبَهَا کُلَّمَا اطْمَأَنَّ فِیهَا إِلَى سُرُورٍ أَشْخَصَتْهُ عَنْهُ إِلَى مَحْذُورٍ أَوْ إِلَى إِینَاسٍ أَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَى إِیحَاشٍ؛وَ السَّلَامُ.
اما بعد، دنیا همچون مار است؛ لمس کردن آن نرم و هموار و زهر آن جانشکار.
پس، از آن چه تو را در دنیا شادمان مىدارد، روى برگردان؛ چه اندک زمانى با تو مىماند و اندیشه دنیا را از سر بنه؛ چه یقین دارى که از تو روى بگرداند و آن گاه که بدان خو گرفتهاى ،بیشتر از آن بترس که دنیا دار، چون در دنیا به خوشى اطمینان کرد، او را به تلخ کامى در آورد یا اگر به انس گرفتن آرمید ، او را دچار وحشت کرد، و السلام.!
نهج البلاغه ، نامه 68