با سلام و عرض ادب خدمت شما عزيز دل برادر! متاسفانه در عرصهي هنر از اين ريخت و پاشهاي بيغيرتي زياد ديده ميشود.گاهي ما از سر اسب ميافتيم و گاهي از ته اسب و اين اسب دقيقاًهمين فرهنگ بيمار ماست. آن هم از نوع هنرياش. و متاسفم که بگويم گاهي همه اين دستهگلها را مذهبيهاي دو آتشهي ما به آب ميدهند. چون خوشبينانه ترين حالت در اين آقايان اين است که تخصص ندارند که تعهد بخورد به سرشان...و بگذريم که درد زياد است، وقتي مجله متعهد ما در قم دست گل به آن رنگيني به آب ميدهد از تهران مجوستان چه انتظار؟
و در مورد خود آن آقاي کارگردان گمانم(اين گمان البته غير تخصصي است) فيلم روز واقعه و کارنامه تقريباً مثبت او شايد خيلي چيزها را موجه سازد. الله اعلم.
اين گزارش شما با همه تلخيهايش شيرين بود. بالاخره بايد باليد به صداهايي که در غربت غيرت از اين ور و آن ور به گوش ميرسد! مخصوصاً از قم که اين روزها به نظر ميرسد در مستي لايعقلي به سر ميبرد!